باران
اضلاع فراغت را می شست.
من با شن های
مرطوب عزیمت بازی می کردم
و خواب سفرهای منقش می دیدم.
من قاتی آزادی شن ها بودم.
من
دلتنگ
بودم.
در باغ
یک سفره مانوس
پهن
بود.
چیزی وسط سفره، شبیه
ادراک منور:
یک خوشه انگور
روی همه شایبه را پوشید.
تعمیر سکوت
گیجم کرد.
دیدم که درخت ، هست.
وقتی که درخت هست
پیداست که باید بود،
باید بود
و رد روایت را
تا متن سپید
دنبال کرد.
اما
ای یاس ملون!
تشنه ام تشنه بوسه بر آن لبهایت که به طعم قهوه های تلخ تنهاییت است و به طعم سیگارهایت تشنه همبستری در بستر تنهاییت تشنه بوسه بر آن اندام خیس از شرجیه شمالیت رد پای بوسه های گرمم در پس نرمیه اندام ظریفت در هوس از لمس برجستگی های تنت تشنه ام .............. زن .......................... ادامه دارد
1)کشتن گنجشکها ، کرکس ها را ادب نمی کند . . .
۲)اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند
ما همه به خیال اینکه زیادی داریم فروشنده خواهیم بود . . .
۳)یادت باشد ، آنچه در دنیا شاهد آن هستید
حاصل اعتقادی است که نسبت به آن دارید . . .
۴)برهنگی ٬ بیماری عصر ماست ٬ به گمان من تن تو باید مال کسی باشد که روحش
را برای تو عریان ساخته است . . .
۵)از دشمن خود یک بار بترس و از دوست خود هزار بار . . .
۶)بشر به خوشبختی روز عادت میکنه ، و چون خیلی زود عادت میکنه
خیلی زود هم فراموش میکنه که خوشبخته . . .
۷)خداوندا تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک
ولی جالب اینجاست ٬ تو به این بزرگی من کوچک را فراموش نمیکنی
ولی من به این کوچکی تو را فراموش کرده ام . . .
۸)آمده ایم که با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم ٬ نه اینکه به هر
قیمتی زندگی کنیم . . .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (۴)
سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
با توجه به آیات سوره قدر میتوان به فضیلتهای شب قدر پی برد:
۱. قرآن در
آن نازل شده است.
۲. عبادت و
احیای آن معادل بیش از هزار ماه است.
۳. خیرات و
برکات الهی در آن شب نازل میشود.
۴. رحمت خاص
خدا شامل حال بندگان میگردد.
۵. فرشتگان
و روح در آن شب نازل میگردند.
شب قدر از شبهای مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سورهای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمیرسد. این شب، شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است.در این شب، مقدرات یک سال انسانها و روزیها، عمرها و امور دیگر مشخص میشود. ملائکه در این شب بر زمین فرود میآیند، نزد امام زمان(عج) میروند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه میدارند. شبزندهداری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.
عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور میتوان به دست آورد:
۱) آمرزش گناهان: پیامبر خدا(ص) در تفسیر سوره «قدر» فرمودند:
«هر کس شب قدر را احیا بدارد و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامی گناهانش آمرزیده میشود.»
۲) قلب رمضان: امام صادق(ع) فرمودند:
«از کتاب خدا استفاده میشود که شماره ماههای سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماهها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان لیلة القدر است.»
۳) نزول قرآن: طبق روایات، مجموع قرآن در شب قدر
دفعی و یکباره بر پیامبر (ص) نازل شده است. این نزول دفعی و یکباره قرآن است، اما
نزول تدریجی قرآن طی ۲۳ سال دوران نبوت پیامبر گرامی(ص) به صورت الفاظ نازل شده
است.
۴) برتر از
هزار ماه: نزول همهی ملائکه و روح در شب قدر بر زمین و سلام دادن بر بندگان خدا
نشانه شرافت آن بر هزار ماه است. امام باقر(ع) فرمودند:
«عمل صالح در شب قدر از قبیل نماز، زکات و کارهای نیک دیگر بهتر است از عمل در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.»
فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم
شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستشوی آینه دل. این شب
بهترین فرصت است تا خوبیها را جایگزین بدیها، صلح و صفا را جایگزین اختلاف و
تفرقه، احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین
و صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در جهت
آبادانی خانه آخرت برداریم و با اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم.
در شب قدر که شبزندهداری میکنیم، خداوند نام ما را در گروه نیکبختان
ثبت میکند و آتش جهنم را بر ما حرام میسازد. آیا توفیقی بالاتر از این هست که
آتش جهنم بر ما حرام شود و به خدا نزدیکتر شویم؟
دعاهای شبهای رمضان مجموعهای است روشنیبخش که با تکرار تلاوت آنها،
آموزشهای آنها به صورت هدفهایی برای ما در میآیند.پس
هنگام خواندن این ادعیه شایسته و بهتر است مفهوم آنها را نیز همواره مدنظر داشته
باشیم و با تلاش و کوشش به سوی این هدفهای مطرحشده در دعاها گام برداریم.
یک مرد فقط نیاز دارد که این موارد باشد :
یک دوست
یک همدم
یک عاشق
یک برادر
یک پدر
یک استاد
یک سرآشپز
یک الکتریسین
یک نجار
یک لوله کش
یک مکانیک
یک متخصص چیدمان داخلی منزل
یک متخصص مد
یک متخصص علوم جنسی
یک متخصص بیماری های زنان
یک روانشناس
یک دافع آفات
یک روانپزشک
یک شفا دهنده
یک شنونده خوب
یک سازمان دهنده
یک پدر خوب
خیلی تمیز
دلسوز
ورزشکار
گرم
مواظب
شجاع
باهوش
بانمک
خلاق
مهربان
قوی
فهمیده
بردبار
محتاط
بلند همت
با استعداد
پر جرأت
مصمم
صادق
قابل اعتماد
پر حرارت
بدون فراموش کردن :
تعریف کردن مرتب از او
عشق ورزیدن به خرید
درستکار بودن
بسیار پولدار بودن
تنش ایجاد نکردن برای او
نگاه نکردن به بقیه دختران
و در همان حال، شما باید :
توجه زیادی به او بکنید، و
انتظار کمتری برای خود داشته باشید
زمان زیادی به او بدهید،
مخصوصاً زمان برای خودش
اجازه رفتن به مکانهای زیادی
را به او بدهید، هیچگاه نگران نباشید او کجا می رود.
بسیار مهم است
هیچگاه فراموش نکنید :
* سالروز تولد
* سالروز ازدواج
* قرارهایی که او می گذارد
اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو
سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه
یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم
اتفاقی نمی افتاد!!!!
.
.
.
اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون
دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای
…
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده
.
.
.
چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود … بهش اس ام
اس(!) زدم گوشیتو جا گذاشتی!!!!!!!
.
.
.
چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط
اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو
پرت کردم تو باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم
.
.
.
اعتراف میکنم دوران راهنمایی روز معلم همه تخم مرغ آورده بودن که
توش پر گل بود منم یه تخم مرغ خام آورده بودم که بزنم بخندیم! معلم اومد داخل همه
سرو صدا کردن و شادی کردن تخم مرغارو میزدن به تخته منم این وسط تخم مرغو زدم به
تخته ! ترکید رو تخته پاشید همه جا ، رو لباس معلمم ریخت ! سریع گفت کی بود ؟!!؟
هیچکی هیچی نگفت با این که میدونستن کار منه خلاصه از ته کلاس ۴ – ۵ نفر شلوغو
آورد بیرون زدشون ولی نگفتن کار من بود ! چون شاگرد زرنگیم بودم معلمه شک
نمیکرد بهم !
وقتی از کلاس اومدیم بیرون تا دو کیلومتر به صورت چهار نعل فرار
کردم آخرم سر کوچه گرفتن زدنم !
.
.
.
اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید
که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده …ازون روز کار من شده بود
گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام:امروز کی اومد؟ کی رفت؟
به کودوم وسیله ها دست زد؟
بیشترم به دریچه کولر شک داشتم
.
.
.
اعتراف میکنم سر فینال جام جهانی تا لحظهای که اسپانیا گل زد
فکر میکردم اسپانیا نارنجیه، هلند آبی، گل هم که زد کلی لعنت فرستادم به هلند،
بعد گل رو صفحه نوشت اسپانیا ۱ – هلند ۰ ، تازه فهمیدم کل بازی داشتم اشتباه فحش
میدادم
.
.
.
اعتراف می کنم وقتی داداشم دو ماهش بود خندون رفتم تو آشپزخونه،
مامانم گفت نارنگیتو خوردی؟ گفتم آره، تازه به آرشم دادم!
بیچاره مامانم بدو بدو رفت نارنگی رو از حلقش کشید بیرون!
.
.
.
یه بار با بچه ها بودیم یکی از دوستام رو بعد از مدت ها دیدم ، کلی
ریش گذاشته بود
با
خنده بهش گفتم : علی این ** بازیا چیه ؟
گفت پدرم فوت کرده
:l گفتم تسلیت میگم
.
.
.
اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید
به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه
مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه
شاهکارم معلوم شد برای خانواده
.
.
.
اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از
تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون…بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت….گفتم
منم همینطور….گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حمتاً..از پشت میزم بلند شدم برم تو
اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت
ضایگی دیوارو گاز گرفتم
.
قوی بودن به این معنا نیست که باید در یک زد و خورد مبارزه کنید. قدرت واقعی یعنی آنقدر عاقل و بالغ شده باشید که از کنار حرف های پوچ و غیر منطقی آدم های مزاحم و آشوبگر با بی توجهی و بی محلی رد شوید.
به کسانی که پشت سرتان حرف می زنند بی اعتنا باشید. آنها به همان جا تعلق دارند: دقیقا “پشت سرتان”
—
گزارشگری از زوج کهنسالی پرسید: “چگونه رابطه تان را اداره کردید که توانستید ۶۵ سال با هم بمانید؟” خان پاسخ داد: “ما در دورانی متولد شدیم که اگر چیزی خراب میشد، آن را درست می کردیم، دور نمی انداختیم…”
—
آدم هایی وجود دارند که به نظر می رسد همیشه به دنبال نزاع و ستیزند، اگر با آنها برخورد کردید، دور شوید، درگیری آنها با شما نیست، با درون خودشان است.
—
اگر قبل از آمدن کسی خوشبخت بودید، بعد از رفتنش هم می توانید خوشبخت باشید.
—
چهره هیچکس دست خودش نیست. پس هیچگاه از آن ایراد نگیرید. همه زیبا هستند، اما هر کسی قادر به دیدن آن نیست.
—
مهم نیست چقدر امکانات در اختیار دارید. اگر ندانید چگونه از آنها استفاده کنید، هیچگاه کافی نخواهند بود.
—
هرگز به کسی که به شما دروغ می گوید اعتماد نکنید. هرگز به کسی که به شما اعتماد می کند دروغ نگویید.
—
در برابر انتقادات: اگر نادرست بود بی اعتنا باشید. اگر غیر منصفانه بود، عصبانی نشوید. اگر از روی نادانی بود، لبخند بزنید. اگر عادلانه بود، از آن درس بگیرید.
—
سکه ها همیشه سر و صدا می کنند… اما پول های کاغذی همواره ساکتند. پس وقتی ارزش شما زیاد می شود، ساکت و فروتن باقی بمانید.
—
بیاموزید زندگی خصوصیتان را خصوصی نگه دارید، در غیر این صورت دیگران زندگی شما را وسیله سرگرمی خود خواهند کرد.
—
زندگی مرا بارها در هم کوبیده، چیزهایی دیده ام که هیچگاه نمیخواهم دوباره ببینم، اما از یک مسئله مطمئنم، هرگز روی زمین نخواهم ماند، همیشه بلند خواهم شد، هرگز و هرگز و هرگز تسلیم نخواهم شد.
—
من به خودم مثل یک مداد رنگی نگاه می کنم، شاید رنگ مورد علاقه تو نباشم، اما می دانم روزی، برای کامل کردن نقاشی ات به من نیاز پیدا خواهی کرد.
—
اگر بیش از حد وقت خود را صرف بودن با کسی کنید که با شما مانند یک گزینه رفتار می کند، شانس یافتن کسی که با شما مانند یک اولویت رفتار کند را از دست خواهید داد.
—
مانند یک عقاب باشید…
وقتی باران می بارد همه پرندگان به سوی پناهگاه پرواز می کنند به جز عقاب که برای
دور شدن از باران در بالای ابرها به پرواز در می آید. مشکلات برای همه وجود دارند
اما طرز برخورد با آن است که باعث تفاوت می گردد.
بلند پرواز باشید.
—
وقت، رایگان است، اما بسیار قیمتی. نمی توانید صاحبش باشید، اما می توانید از آن استفاده کنید. نمی توانید نگهش دارید، اما می توانید صرفش کنید. وقتی از دستش دادید هرگز قادر نخواهید بود آن را برگردانید.
—
یک زن قوی کسی است که عمیق احساس می کند و استوار عشق می ورزد. اشکهایش به فراوانی خنده هایش جاری می شوند…
—
وقتی وارد روزهای سخت زندگی خود می شوید و از آن رهایی می یابید، به اطراف خود بنگرید. آنهایی که هنوز کنارتان مانده اند دوستان واقعیتان هستند.