یه دختره وبلاگش نوشته بود : بامردی باش که رژتو خراب کنه، نه ریملتو یه پسره براش نظر گذاشته : با زنی باش که شورتتو درآره نه حرصتو
دیشب رفتیم خونه خالم، یه پسر داره اندازه ماکارونی 4 سالشه اومده میگه "این علامت حاکم بزرگ میتی کومان" خواستم خر کیف شه احترا گذاشتم. برگشته میگه تو نمیخوات احترام بزاری زومبه!!!!
پلیسه با موتور اومد از کنارم رد بشه
از گرما کلاه کاسکتشو گذاشته بود رو کیلومتر موتور...
به من نیگا کرد با اشاره گفت: کمربند...
منم یه نگاه بهش کردم و با اشاره بهش گفتم: کلاه!
یارو نابود شد...
ملت دو ساعت خونه خالی گیرشون میاد، دنیا رو تو همون دو ساعت فتح می کنند. من یه هفته خونه خالی دارم مفید ترین کارایی که کردم، اینه که تو خونه با شورت می گردم و وقتی می رم حموم یا دستشویی در رو باز می ذارم" بعد یکی خیلی خالصانه اومده زیرش کامنت گذاشته که : "با پارچ هم آب بخور خیلی حال میده
تو اتوبوس یه دونه از این زن چادریا که فقط دماغشون معلومه به یه دختره گفت:دختر خانوم موهات معلومه!!! این چه وضیعیه؟ دختره برگشت گفت: موی من هم مثل زبون شما سر جاش بند نمیشه دیگه. ینی اتوبوس رفت رو هوا ها !!
تو کلاس درس معلم گفت بچه هاى عزیز امروز میخوام بگم دو آدم
اول دنیا چطور به وجود اومدن!!
یکى از بچه ها گفت: خانوم اونو میدونیم بگید نفر سوم چطور به وجود اومد؟!!
یک زن فقط می تواند یک راز را در درون خود حفظ کند و آن سنش است.(ولتر)
علیرغم سی سال تحقیق و پژوهش در خصوص روحیه زنان ،هنوز نتوانستم به این پرسش بسیار مهم و اساسی پاسخ بدهم: یک زن از زندگی چه می خواهد؟(زیگموند فروید)
زنی که سنش را میگوید یا آنقدر جوان و کم سن است که چیزی برای از دست دادن ندارد یا آنقدر مسن است که چیزی برای به دست آوردن ندارد.(ضرب المثل چینی)
مردها و زن ها حد اقل در یک موضوع با هم اتفاق نظر دارند و آن اینکه هر دو جنس به زن ها اعتماد نمیکنند.( هنری لوییز منکن)
راه و روش جنگیدن با یک زن این است که کلاهتان را با دست محکم بچسبید و بعد شروع به دویدن کنید.(جان بریمور)
راهزنها خواستار جان یا مالتان هستند،اما زن خواهان هر دو.(ساموئل باتلر)
شادترین زنها نیز مانند شادترین ملت ها هیچ تاریخچه ای ندارند.(جورج الیوت)
مرد ها مثل سگ هستند،اگر بروند دوباره بر می گردند،زنها همچو گربه اند.اگر سر گربه ای یک بار داد بکشید ........دیگر هرگز نزدتان بر نمیگردد.(لنی بروس)
اگر زن ها خلق نمیشدند ، آنگاه تمامی پولهای جهان دیگر هیچ مفهوم و کاربردی نداشت.(آریستاتل اوناسیس)
زن ها قبل از مراسم ازدواج خود گریه میکنند ، و مردها پس از آن.(ضرب المثل لهستانی)
یک مرد تا پیش از ازدواج ناقص، و پس از ازدواج پایان یافته است.(ساساگابور)
تشنه ام تشنه بوسه بر آن لبهایت که به طعم قهوه های تلخ تنهاییت است و به طعم سیگارهایت تشنه همبستری در بستر تنهاییت تشنه بوسه بر آن اندام خیس از شرجیه شمالیت رد پای بوسه های گرمم در پس نرمیه اندام ظریفت در هوس از لمس برجستگی های تنت تشنه ام .............. زن .......................... ادامه دارد
اگر بدانی جایگاهت کجاست ، مرا باور میکنی اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ، حرف دلم به تو همین است ، قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم اگر بدانی چقدر عاشقت هستم به این عشق شک میکنی، شاید باور نکنی تا این حد دیوانه وار عاشقت هستم ! اما باور کن ، چشمهایت را باز کن و حال و روز مرا ببین ، این بی قرار ها و لحظه شماری های مرا ببین درون غوغای عشق گم شده ام ، گمشده ای هستم که تنها تو را میبینم ،و تنها تو میتوانی مرا پیدا کنی نه ادعای عاشقی دارم و نه شعار میدهم ، ردپای مرا ببین که به کجا میروم! میروم همان جایی که تو خواهی آمد ، مینشینم به انتظارت تا تو بیایی ، شاخه گلی را تقدیم به تو میکنم ، تو را می بوسم و نوازش میکنم ، تا تصویر عشق زیباتر شود ، تا هوای با هم بودن عاشقانه تر شود ما هر دو میدانیم مثل همه بی وفا نیستیم ، ما هر دو میدانیم اهل خیانت و بی وفایی نیستیم ما هر دو میدانیم آمده ایم که به عشق هم زندگی کنیم و با هم بمیریم! شاید این جمله شبیه قصه ها باشد ، شاید این حرفها تنها شعر و شعار باشد ، اما آنچه با ارزش است همان است که در دل من و تو است همیشه در کنارت میمانم ، با من هم کنار نیایی باز هم عاشقت میمانم ، میدانم تو نیز همیشه با من میمانی، تو جایگاه واقعی خودت را میدانی گرچه جایگاهت بالاتر از قلب من است ، اما قلبم تا ابد مال تو است ، بمان و مرا یاری کن ، دلم را از هر چه غم در این دنیاست خالی کن اگر بدانی جایگاهت کجاست، به آن اندازه که برایت میمیرم ، عاشقم میمانی
اگر نفسی در سینه است ، تو خودت میدانی برای تو نفس میکشم برای تویی که تمام وجودم هستی ، تویی که به خاطرت گذشتم از همه چیز ، بی تو جای من در اینجا نیست تمام قلبم خلاصه میشود در عشق تو ، تمام نگاهم فدا میشود در عمق چشمان تو ، بی وفا نشده ام که روزی دل بکنم از دنیای عاشقانه تو دنیایی که درونش آرامم ، تا تو باشی من نیز تنها با تو میمانم ، تا با هم برسیم به آرزوهایمان، تا نشود حسرت رویاهایمان اگر نفسی در سینه است ، تو هستی که بودنت برایم زندگی دوباره است در این لحظه و همه لحظه ها ، در اینجا و همه جا تو هستی در خاطرم ، تا چشم بر روی هم گذاشتم فهمیدم که بدجور عاشقم! چون در همان لحظه که چشمانم را بسته بودم باز هم تو را دیدم که میدرخشی برایم... میشود از نگاهت احساس کرد که تو چقدر با وفایی ، قدر دلم را میدانی ، هیچگاه تنهایم نمیگذاری، از این احساس بود که احساست کردم ، تو را دیدم و درکت کردم ، تا اینکه دلم عاشقت شد ، دلم به لرزه افتاد و دنیا ، شاهد این عشق بی پایان شد.... من همه احساسم برای تو است ، ای با احساس من ، همه وجودم مال تو است ، برای تو که تمام وجودم هستی .... بیا تا همچنان برویم ، این راه مال من و تو است ، بیا تا با هم بدویم تا برسیم به جایی که تنها من و تو باشیم ، جایی که سکوت باشد و تنها صدای نفسهایمان ... لحظه ای حس کن این رویای عاشقانه مان...
* به سلامتی کسی که وقتی
بردم گفت :
اون رفیــــــــــــــــــــــــق منه .......
وقتی باختم گفت : من رفیـــــــــــــــــــــــــــقتم ......
*به سلامتی دریاچه
اورمیه...
نه بخاطر اینکه مظلومه فقط به خاطر اینکه هیچ وقتی اجازه
نداد کسی توش غرق بشه...
*به سلامتی اون بچهای
که شیمی درمانی کرده همه ی موهاش ریخته،
به باباش میگه بابا من الان شدم مثل رونالدو یا روبرتو
کارلوس؟
باباش میگه قربونت برم از همه اونا تو خوش تیپ تری ....
*به سلامتی همه اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دایمیه!
*به سلامتی اونایی که به
پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که
بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند .
*به سلامتی همه باباهایی که رمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامشونه...
*به سلامتی مادر که بخاطر ما هیکلش به هم خورد.
*به سلامتی کسی که دید
تو تاکسی بغلیش پول نداره
به راننده گفت :پول خورد ندارم مال همه رو حساب کن....!
* به سلامتی بیل!
که هرچه قدر بره تو خاک، بازم برّاقتر میشه.
* به سلامتی سیم خاردار!
که پشت و رو نداره
* به سلامتی اونی که بی کسه، ولی ناکس نیست
* به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه
* به سلامتی آسمون که با
اون همه ستاره اش یه ذره ادعا نداره
در حالی که یه سرهنگ با سه تا ستاره اش دهن عالم و آدمو
سرویس کرده
*به سلامتی اون پسری که وقتی تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی... انگشت کوچیکهٔ عشقم هم نیستی
* به سلامتی اونایی که
چه عشقشون پیششون باشه چه نباشه چشمشون مثل فانوس دریایی
نمی چرخه...
* به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات به جای اینکه ترکمون کنن درکمون میکنن...
* به سلامتی مداد پاک کن
که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه...
* به سلامتی اون دلی که
هزار بار شکست
ولی هنوزم شکستن بلد نیست...
*به سلامتی مادر...
که وقتی غذا سر سفره کم بیاد اولین کسی که از اون غذا دوس
نداره خودشه...
*به سلامتی حلقه های زنجیر که زیر برف و بارون میمونن زنگ میزنن ولی هم دیگه رو ول نمیکنن
* گل آفتابگردان را گفتند: چراشبها سرت را پایین می اندازی؟ گفت :ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم..........
به سلامتی همه اونایی که مثل گل آفتابگردان هستند
1)کشتن گنجشکها ، کرکس ها را ادب نمی کند . . .
۲)اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند
ما همه به خیال اینکه زیادی داریم فروشنده خواهیم بود . . .
۳)یادت باشد ، آنچه در دنیا شاهد آن هستید
حاصل اعتقادی است که نسبت به آن دارید . . .
۴)برهنگی ٬ بیماری عصر ماست ٬ به گمان من تن تو باید مال کسی باشد که روحش
را برای تو عریان ساخته است . . .
۵)از دشمن خود یک بار بترس و از دوست خود هزار بار . . .
۶)بشر به خوشبختی روز عادت میکنه ، و چون خیلی زود عادت میکنه
خیلی زود هم فراموش میکنه که خوشبخته . . .
۷)خداوندا تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک
ولی جالب اینجاست ٬ تو به این بزرگی من کوچک را فراموش نمیکنی
ولی من به این کوچکی تو را فراموش کرده ام . . .
۸)آمده ایم که با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم ٬ نه اینکه به هر
قیمتی زندگی کنیم . . .
روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستاییها اعلام کرد که
برای خرید هر میمون 20 دلار به آنها پول خواهد داد.
روستاییها هم که دیدند اطرافشان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و
شروع به گرفتنشان کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت 20 دلار از آنها خرید ولی
با کم شدن تعداد میمونها روستاییها دست از تلاش کشیدند…
به همین خاطر مرد اینبار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها 40 دلار
خواهد پرداخت.
با این شرایط روستاییها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی
موجودی باز هم کمتر و کمتر شد تا روستاییان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی
سراغ کشتزارهایشان رفتند.
این بار پیشنهاد به 45 دلار رسید و در نتیجه تعداد میمونها آنقدر
کم شد که به سختی میشد میمونی برای گرفتن پیدا کرد.
اینبار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون 100 دلار خواهد
داد ولی چون برای کاری باید به شهر میرفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف
او میمونها را بخرد.
در غیاب تاجر، شاگرد به روستاییها گفت: «این همه میمون در قفس را
ببینید! من آنها را هر یک 80 دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت مرد
آنها را به 100 دلار به او بفروشید.»
روستاییها که احتمالا مثل من و شما وسوسه شده بودند پولهایشان را
روی هم گذاشتند و تمام میمونها را خریدند...
البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها
روستاییها ماندند و یک دنیا میمون...!!!
پیش از اینها فکر میکردم
خدا
خانه ای دارد میان ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس وخشتی از طلا
پایه های برجش از عاج وبلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او کهکشان
رعد و برق شب صدای خنده اش
سیل و طوفان نعره توفنده اش
دکمه پیراهن او آفتاب
برق تیغ و خنجر او ماهتاب
هیچکس از جای او آگاه نیست
هیچکس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان دور از زمین
بود اما در میان ما نبود
مهربان و ساده وزیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه می پرسیدم از خود از خدا
از زمین، از آسمان،از ابرها
زود می گفتند این کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست
آب اگر خوردی ، عذابش آتش است
هر چه می پرسی ،جوابش آتش است
تا ببندی چشم ، کورت می کند
تا شدی نزدیک ،دورت می کند
کج گشودی دست، سنگت می کند
کج نهادی پای، لنگت می کند
تا خطا کردی عذابت می کند
در میان آتش آبت می کند
با همین قصه دلم مشغول بود
خوابهایم پر ز دیو و غول بود
نیت من در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می کردم همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
*****
تا که یکشب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه در یک روستا
خانه ای دیدیم خوب و آشنا
زود پرسیدم پدر اینجا کجاست
گفت اینجا خانه خوب خداست!
گفت اینجا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت نمازی ساده خواند
با وضویی دست ورویی تازه کرد
با دل خود گفتگویی تازه کرد
گفتمش پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست اینجا در زمین؟
گفت آری خانه او بی ریاست
فرش هایش از گلیم و بوریاست
مهربان وساده وبی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
می توان با این خدا پرواز کرد
سفره دل را برایش باز کرد
می شود درباره گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران حرف زد
با دو قطره از هزاران حرف زد
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
میتوان مثل علف ها حرف زد
با زبان بی الفبا حرف زد
میتوان درباره هر چیز گفت
می شود شعری خیال انگیز گفت....
*****
تازه فهمیدم خدایم این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر….
به لبهایم مزن قفل خموشی
که در دل قصه ای ناگفته دارم
ز پایم باز کن بند گران را
کزین سودا دلی آشفته دارم
بیا ای مرد ، ای موجود خودخواه
بیا بگشای درهای قفس را
اگر عمری به زندانم کشیدی
رها کن دیگرم این یک نفس را
منم آن مرغ ، آن مرغی که دیریست
به سر اندیشهٔ پرواز دارم
سرودم ناله شد در سینهٔ تنگ
به حسرتها سر آمد روزگارم
به لبهایم مزن قفل خموشی
که من باید بگویم راز خود را
به گوش مردم عالم رسانم
طنین آتشین آواز خود را
بیا بگشای در تا پر گشایم
بسوی آسمان روشن شعر
اگر بگذاریم پرواز کردن
گلی خواهم شدن در گلشن شعر
لبم با بوسهٔ شیرینش از تو
تنم با بوی عطرآگینش از تو
نگاهم با شررهای نهانش
دلم با نالهٔ خونینش از تو
ولی ای مرد ، ای موجود خودخواه
مگو ننگ است این شعر تو ننگ است
بر آن شوریده حالان هیچ دانی
فضای این قفس تنگ است ، تنگ است
مگو شعر تو سر تا پا گنه بود
از این ننگ و گنه پیمانه ای ده
بهشت و حور و آب کوثر از تو
مرا در قعر دوزخ خانه ای ده
کتابی ، خلوتی ، شعری ، سکوتی
مرا مستی و سکر زندگانی است
چه غم گر در بهشتی ره ندارم
که در قلبم بهشتی جاودانی است
شبانگاهان که مَه می رقصد آرام
میان آسمان گنگ و خاموش
تو در خوابی و من مست هوسها
تن مهتاب را گیرم در آغوش
نسیم از من هزاران بوسه بگرفت
هزاران بوسه بخشیدم به خورشید
در آن زندان که زندانبان تو بودی
شبی بنیادم از یک بوسه لرزید
به دور افکن حدیث نام ، ای مرد
که ننگم لذتی مستانه داده
مرا می بخشد آن پروردگاری
که شاعر را ، دلی دیوانه داده
بیا بگشای در ، تا پر گشایم
به سوی آسمان روشن شعر
اگر بگذاریم پرواز کردن
گلی خواهم شدن در گلشن شعر
به به ای خانم قشنگ و ملوس
که قدم میزنی به مثل عروس
ای که در پیش آینه با تاپ
کردهای یک دو ساعتی میک آپ
روی اجزای صورتت یک یک
ریمل وسایه و رژ و پنکک
شدهای – چشم خواهری! – خوشگل
میبری از بزرگ و کوچک دل
می شود بند عفت از این ناز
چون کمربند سبز تهران، باز!
نگو اصلا که: "ذاتا این مدلم"
خودم اینکارهام عزیز دلم
من که این قدر خویشتن دارم
باز، دیوانه میشوم دارم!
که اگر موجبات ننگی تو
پس چرا این قدر قشنگی تو؟!
خواهرم توی این بریز و بپاش
تا حدودی به فکر ما هم باش
پیش خود فکر کن که مرد غریب
گر ببیند تو را به این ترتیب
از لبش آب راه میافتد
طفلکی در گناه میافتد
من خودم بی خیال دنیاشم
نه که منظور من خودم باشم
مشکل از سوی جوجه کفترهاست
غصهام معضل جوانترهاست
که به یک جلوه ی زن از مریخ
خل و دیوانه میشوند از بیخ
رشته را میکنند هی پنبه
بس که ناواردند و بی جنبه
ما که داریم خانهای در بست
_تازه ویلای دوستان هم هست!_
غالبا عصرها همانجایم
هفتهای یک دو روز تنهایم
الغرض این از این همین دیگر
روسری را جلو بکش خواهر!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (۴)
سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
با توجه به آیات سوره قدر میتوان به فضیلتهای شب قدر پی برد:
۱. قرآن در
آن نازل شده است.
۲. عبادت و
احیای آن معادل بیش از هزار ماه است.
۳. خیرات و
برکات الهی در آن شب نازل میشود.
۴. رحمت خاص
خدا شامل حال بندگان میگردد.
۵. فرشتگان
و روح در آن شب نازل میگردند.
شب قدر از شبهای مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سورهای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمیرسد. این شب، شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است.در این شب، مقدرات یک سال انسانها و روزیها، عمرها و امور دیگر مشخص میشود. ملائکه در این شب بر زمین فرود میآیند، نزد امام زمان(عج) میروند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه میدارند. شبزندهداری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.
عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور میتوان به دست آورد:
۱) آمرزش گناهان: پیامبر خدا(ص) در تفسیر سوره «قدر» فرمودند:
«هر کس شب قدر را احیا بدارد و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامی گناهانش آمرزیده میشود.»
۲) قلب رمضان: امام صادق(ع) فرمودند:
«از کتاب خدا استفاده میشود که شماره ماههای سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماهها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان لیلة القدر است.»
۳) نزول قرآن: طبق روایات، مجموع قرآن در شب قدر
دفعی و یکباره بر پیامبر (ص) نازل شده است. این نزول دفعی و یکباره قرآن است، اما
نزول تدریجی قرآن طی ۲۳ سال دوران نبوت پیامبر گرامی(ص) به صورت الفاظ نازل شده
است.
۴) برتر از
هزار ماه: نزول همهی ملائکه و روح در شب قدر بر زمین و سلام دادن بر بندگان خدا
نشانه شرافت آن بر هزار ماه است. امام باقر(ع) فرمودند:
«عمل صالح در شب قدر از قبیل نماز، زکات و کارهای نیک دیگر بهتر است از عمل در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.»
فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم
شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستشوی آینه دل. این شب
بهترین فرصت است تا خوبیها را جایگزین بدیها، صلح و صفا را جایگزین اختلاف و
تفرقه، احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین
و صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در جهت
آبادانی خانه آخرت برداریم و با اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم.
در شب قدر که شبزندهداری میکنیم، خداوند نام ما را در گروه نیکبختان
ثبت میکند و آتش جهنم را بر ما حرام میسازد. آیا توفیقی بالاتر از این هست که
آتش جهنم بر ما حرام شود و به خدا نزدیکتر شویم؟
دعاهای شبهای رمضان مجموعهای است روشنیبخش که با تکرار تلاوت آنها،
آموزشهای آنها به صورت هدفهایی برای ما در میآیند.پس
هنگام خواندن این ادعیه شایسته و بهتر است مفهوم آنها را نیز همواره مدنظر داشته
باشیم و با تلاش و کوشش به سوی این هدفهای مطرحشده در دعاها گام برداریم.
یک مرد فقط نیاز دارد که این موارد باشد :
یک دوست
یک همدم
یک عاشق
یک برادر
یک پدر
یک استاد
یک سرآشپز
یک الکتریسین
یک نجار
یک لوله کش
یک مکانیک
یک متخصص چیدمان داخلی منزل
یک متخصص مد
یک متخصص علوم جنسی
یک متخصص بیماری های زنان
یک روانشناس
یک دافع آفات
یک روانپزشک
یک شفا دهنده
یک شنونده خوب
یک سازمان دهنده
یک پدر خوب
خیلی تمیز
دلسوز
ورزشکار
گرم
مواظب
شجاع
باهوش
بانمک
خلاق
مهربان
قوی
فهمیده
بردبار
محتاط
بلند همت
با استعداد
پر جرأت
مصمم
صادق
قابل اعتماد
پر حرارت
بدون فراموش کردن :
تعریف کردن مرتب از او
عشق ورزیدن به خرید
درستکار بودن
بسیار پولدار بودن
تنش ایجاد نکردن برای او
نگاه نکردن به بقیه دختران
و در همان حال، شما باید :
توجه زیادی به او بکنید، و
انتظار کمتری برای خود داشته باشید
زمان زیادی به او بدهید،
مخصوصاً زمان برای خودش
اجازه رفتن به مکانهای زیادی
را به او بدهید، هیچگاه نگران نباشید او کجا می رود.
بسیار مهم است
هیچگاه فراموش نکنید :
* سالروز تولد
* سالروز ازدواج
* قرارهایی که او می گذارد
اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو
سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه
یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم
اتفاقی نمی افتاد!!!!
.
.
.
اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون
دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای
…
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده
.
.
.
چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود … بهش اس ام
اس(!) زدم گوشیتو جا گذاشتی!!!!!!!
.
.
.
چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط
اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو
پرت کردم تو باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم
.
.
.
اعتراف میکنم دوران راهنمایی روز معلم همه تخم مرغ آورده بودن که
توش پر گل بود منم یه تخم مرغ خام آورده بودم که بزنم بخندیم! معلم اومد داخل همه
سرو صدا کردن و شادی کردن تخم مرغارو میزدن به تخته منم این وسط تخم مرغو زدم به
تخته ! ترکید رو تخته پاشید همه جا ، رو لباس معلمم ریخت ! سریع گفت کی بود ؟!!؟
هیچکی هیچی نگفت با این که میدونستن کار منه خلاصه از ته کلاس ۴ – ۵ نفر شلوغو
آورد بیرون زدشون ولی نگفتن کار من بود ! چون شاگرد زرنگیم بودم معلمه شک
نمیکرد بهم !
وقتی از کلاس اومدیم بیرون تا دو کیلومتر به صورت چهار نعل فرار
کردم آخرم سر کوچه گرفتن زدنم !
.
.
.
اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید
که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده …ازون روز کار من شده بود
گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام:امروز کی اومد؟ کی رفت؟
به کودوم وسیله ها دست زد؟
بیشترم به دریچه کولر شک داشتم
.
.
.
اعتراف میکنم سر فینال جام جهانی تا لحظهای که اسپانیا گل زد
فکر میکردم اسپانیا نارنجیه، هلند آبی، گل هم که زد کلی لعنت فرستادم به هلند،
بعد گل رو صفحه نوشت اسپانیا ۱ – هلند ۰ ، تازه فهمیدم کل بازی داشتم اشتباه فحش
میدادم
.
.
.
اعتراف می کنم وقتی داداشم دو ماهش بود خندون رفتم تو آشپزخونه،
مامانم گفت نارنگیتو خوردی؟ گفتم آره، تازه به آرشم دادم!
بیچاره مامانم بدو بدو رفت نارنگی رو از حلقش کشید بیرون!
.
.
.
یه بار با بچه ها بودیم یکی از دوستام رو بعد از مدت ها دیدم ، کلی
ریش گذاشته بود
با
خنده بهش گفتم : علی این ** بازیا چیه ؟
گفت پدرم فوت کرده
:l گفتم تسلیت میگم
.
.
.
اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید
به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه
مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه
شاهکارم معلوم شد برای خانواده
.
.
.
اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از
تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون…بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت….گفتم
منم همینطور….گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حمتاً..از پشت میزم بلند شدم برم تو
اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت
ضایگی دیوارو گاز گرفتم
.
بابا جون؟
- جونم بابا جون؟
این خانمه چرا با مانتو خوابیده؟
- خب… خب… خب حتما اینجوری راحتتره دخترم
یعنی با لباس راحتی سختشه؟
- آره دیگه، بعضیها با لباس راحتی سختشونه!
پس چرا اسمشو گذاشتن
لباس راحتی؟ - …….هیس بابایی، دارم فیلم
میبینم باباجون، کم آوردی؟! - نه عزیزم، من کم بیارم؟
اصلا هر سوالی داری بپرس تا جواب بدم خب راستشو بگو چرا این
خانمه با مانتو خوابیده بود؟ - چون خانم خوبیه و
حجابشو رعایت میکنه آهان، پس یعنی مامان من
خانم بدیه؟ - نه دخترم، مامان تو هم
خانم خوبیه پس چرا بدون مانتو
میخوابه؟! - خب مامانت اینجوری
راحتتره ! اون آقاهه هم چون
میخواسته حجابشو رعایت کنه با کت و شلوار خوابیده بود؟ - نه عزیزم، اون چون خسته
بود با لباس خوابش برد پس چرا خانمش که خیلی
هم خانم خوبیه بهش کمک نکرد لباسشو در بیاره؟! - چون میخواست شوهرش روی
پاهای خودش بایسته واسه همینه که شما
نمیتونید روی پاهای خودتون بایستید؟! - عزیزم مگه تو فردا
مدرسه نداری؟ داری میپیچونی؟ - نه قربونت برم
عزیزم،اما یه بچه خوب که وسط فیلم اینقدر سوال نمیپرسه؛باشه عسل بابا؟ اما من هنوز قانع نشدم - توی این یک مورد به
مامانت رفتی؛ خب بپرس عزیزم چرا باباها توی
تلویزیون همیشه روی مبل میخوابن؟ - واسه اینکه تختخوابشون
کوچیکه، دو نفری جا نمیشن خب چرا یه تخت بزرگتر
نمیخرن؟ - لابد پول ندارن دیگه پس چرا اینا دوتا ماشین
دارن، ما ماشین نداریم؟ - چون ماشین باعث آلودگی
هوا میشه، ما نخریدیم عزیزم آهان، - آره دخترم، اصلا همین
چیزیه که تو میگی، حالا میشه من فیلم ببینم؟ باشه،
یعنی آدما نمیتونن همزمان دوتا کار خوب رو با هم انجام بدن؛ اون
آقاهه و
خانومه که حجابشون رو رعایت میکنن، باعث آلودگی هوا میشن، شما و
مامان
که باعث آلودگی هوا نمیشین حجابتون رو رعایت نمیکنین؛ درست گفتم
بابایی؟
ببین بابایی اما تحت تاثیر این فیلمها قرار نگیری بری ماشین
بخریها، به
جاش برو به مامان یاد بده حجابشو موقع خواب رعایت کنه که تو اینقدر
موقع
جواب دادن به سوالاتم خجالت نکشی! باشه باشه ؟!
فصل اول
- ماشین مته، ماشین تو تراش، ماشین تراش:
تعریف
الف - ماشین مته ماشین ابزاریست که روی محور گردنده آن
ابزارهای برنده یا نوک تیز یا شیاردار سوار شده است که برای سوراخ کردن
فلز یا چوب یا مواد دیگر بکار میرود.
همچنین میتوان با استفاده از ابزارهای مخصوص عمل کام درآری
- فرزکاری توتراشی - جاخالی کردن (عقب نشینی در داخل سوراخ) و قلاویز زدن
را انجام داد.
ب - ماشین توتراش ماشین ابزاریست که روی محور حامل ابزار
تراش تیغه توتراشی نصب میشود و برای گشاد کردن سوراخ در فلز یا تمام کردن
تراش سطح داخل آن بکار میرود. همچنین ممکن است دارای محورهای گردنده
حامل ابزار مخصوص سوراخگیری در چوب و مواد نرم دیگر باشد.
ج - ماشین تراش ماشینی است مخصوص تراشیدن سطوح استوانهای
یا درآوردن پیچ که دارای محور افقی یا قائم دوار میباشد (محور 3 نظام یا 4
نظام) و قطعه کار فلزی یا چوبی روی آن بسته شده و با آن میگردد. درضمن
میتوان با نصب ابزارهای مخصوص از این دستگاه برای توتراشی، سوراخگیری
حدیده کردن، آج دادن و پیچ تراشی استفاده کرد.
مقررات
ماده 1: چرخ دندهها - محورهای حامل ابزار تراش پوستهای میل
گردان و محور ماشین مته و ماشین توتراش باید دارای حفاظ باشد.
ماده 2: اگر در ماشینهای مته - تراش - توتراش برای تغییر دادن
سرعت سه نظام و سرعت پیشروی از فلکه تسمه پلهای استفاده شود تسمهها و
فلکهها باید بر طبق آییننامه حفاظت وسایل انتقال نیرو حفاظ گذاری شود.
ماده 3: اگر در ماشینهای مته - تراش - توتراش وزنه تعادلی
بکار رفته باشد باید این وزنهها به طور محکم به بازوی وزنه تعادلی متصل
شود و اگر وزنه تعادلی به وسیله زنجیر یا کابل معلق باشد باید تا سطح زمین
بهوسیله حفاظهای مناسب محفوظ شود.
ماده 4: سه نظام ماشین مخصوص مته و توتراشی چوب باید بدون
زائده و برجستگی باشد.
ماده 5: در ماشینهای مته افقی تک محوره ساده که روی آن
مته، قلم توتراشی و قلاویز برای کارهای فلزتراشی یا سوراخ کردن قطعات چوب
نصب میشود باید قسمتی از آن که با قطعه کار در تماس نمیباشد حفاظ گذاری
شود.
ماده 6: در ماشینهای مته قائم یا شعاعی تک محوره ساده که
روی آن مته - قلم توتراشی یا قلاویز برای کارهای فلز تراشی یا سوراخ کردن
چوب نصب میشود باید ابزارهای فوقالذکر بطور مؤثر حفاظ گذاری شود.
ماده 7: سپر محور فرمان متههای شعاعی باید حفاظگذاری شود.
ماده 8: برای جلوگیری از چرخش قطعه کار با مته میز کار باید
دارای پیچهای محکمکننده یا گیره یا سایر وسایل مشابه برای ثابت
نگاهداشتن قطعه کار باشد.
ماده 9: در ماشینهای توتراشی قائم میز دوار افقی که کار روی
آن نصب شده باید بهوسیله حفاظهایی که تا رأس قطعه کار ادامه داشته و
روی بدنه ثابت دستگاه نصب شده محفوظ گردد تا از خطر مجروح شدن کارگر بهوسیله
زوائد قطعه کارجلوگیری شود.
ماده 10: پیچ قطعه همراه بر در ماشینهای تراش افقی باید در
خزینه بوده یا طوری تعبیه شده باشد که ایجاد برجستگی و زائده ننماید.
ماده 11: ماشینهای تراش افقی باید مجهز به ترمزهای خودکار
باشد تا کارگر مجبور نشود دست خود را برای متوقف کردن سه نظام یا صفحه کار
گیر روی آن قرار دهد.
ماده 12: صفحات کار گیر افقی در ماشینهای تراش قائم باید بر
طبق ماده 9 این آییننامه حفاظگذاری شده باشد.
ماده 13: در ماشینهای تراش رولور و ماشینهای دیگری که برای
تراش میلههای بلند بکار میرود و قسمتی از (پشت دستگاه) خارج میگردد قسمت
مزبور باید بهوسیله لولهای که توسط پایههای محکم به زمین متصل شده
است حفاظ گذاری گردد.
ماده14:ماشینهای تراشخودکار و
ماشینهای مشابه آن باید دارای صفحات حفاظتی باشد که کارگران را در مقابل
بخش مایعهای خنک کننده و حاوی ذرات فلز محفوظ نگهدارد.
ماده 15: روی قلم گیر متحرک یا ثابت ماشینهای خراطی فرم
تراش - پاشنه تراش کپی و سایر ماشینهای خراطی باید بهوسیله حفاظ پوشیده
شود.
ماده 16: ماشینهایی که برای خراطی قطعات طویل چوب بکار میرود
و قطعه کار فقط بهوسیله دو مرغک در روی آن نگهداری میشود باید در قسمت
بالا و روی قطعهکار مجهز به حفاظهای نیمگرد متناسب با طول قطعه کار باشد.
ماده 17: ماشینهای خراطی باید مجهز به سرپوشهایی باشد که به
دستگاه مکنده مؤثری متصل گردد و غبار و تراشههای چوب را از محل تولید گرفته
و به خارج از منطقه عمل ماشین هدایت کند.
فصل دوم- ماشین فرز- ماشین صفحه تراش- ماشین رنده- ماشین تراش
جای خار برای فلزات
تعاریف
الف - ماشین فرز ابزاریست که معمولاً برای شکل دادن و تراشیدن
سطوح خارجی یا داخلی قطعات فلزی بکار میرود.
این قطعات روی یک میز ثابت با میز با حرکت کشویی یا گردان یا
بین دو مرغک بسته میشود و عمل تراش بهوسیله فرز دندانه داری که توسط
یک محور گردنده افقی یا قائم به حرکت در میآید انجام میشود همچنین میتوان
با ابزارهای مخصوص عمل توتراشی - سوراخ کردن - یا کله زنی را روی قطعه
کار انجام داد.
ب - ماشین صفحه تراش دروازهای ماشین ابزاری است که برای
صاف کردن یا شکل دادن سطوح قطعات بزرگ فلزی بکار میرود و قطعات کار روی
یک میز افقی که در زیر قسمت قلمگیر حرکت رفت و آمد انجام میدهد بسته میشود
قسمت قلم گیر قابل تنظیم بوده و نسبت به میز ثابت میباشد و قلم رنده به
آن نصب شده که قطعه کار را فقط در یکی از جهات حرکت میز برش میدهد.
ج - ماشین رنده ماشین ابزاریست که برای صاف کردن و شکل
دادن قسمت داخلی یا خارجی قطعات فلزی بکار میرود.
قطعات کار را روی یک میز افقی قابل تنظیم محکم میکنند و قلم
رنده آن سر کج یا چند لبه میباشد کهروی یک
قسمت کشویی نصب شده و در جهت افقی یا قائم رویسطح
قطعه کار حرکت رفت و آمد انجام میدهد و معمولاً فقط در موقع پیشروی برادهبرداری
میکند.
د - ماشین کله زنی ماشینی است که برای رنده کردن قطعات
فلزی در جهت قائم بکار میرود و طرز کار آن شبیه به ماشین رنده میباشد
قلم رنده در حرکت رفت و آمد خود براده برداری کرده و میز کار که قطعه کار
روی آن بسته میشود حرکت پیشروی و عمل تنظیم را انجام میدهد.
ماده 18: میزهای گردان افقی در ماشینهای فرز و کله زنی باید
بر طبق ماده 9 این آییننامه حفاظگذاری شود.
ماده 19: مکانیسم گردانده تیغه و بار دادن خودکار در ماشینهای
فرز چنانچه در داخل خود ماشین قرار نگرفته باشد باید حفاظ گذاری شود.
ماده 20: تیغههای فرز که برای برش سطح خارجی فلزات بکار میرود
و در روی بازو و یا محور افقی سوار شده است باید با توجه به نکات زیر حفاظ
گذاری شود.
الف-سطح برش درتمامقسمتها
(بجزقسمتی که برای فرزکاری باید بازبماند) پوشیده شده و اینپوشش از دوطرف تا
انتهای بازوی حامل فرز که نزدیک به یاتاقان میباشد ادامهیابد.
ب - تیغه فرز کاملاً بهوسیله حفاظ پوشانده شود. این حفاظ
باید خودکار بوده عملش طوری باشد که به محض رسیدن قطعه کار به لبه فرز
حفاظ به زاویه معین و بطور خودکار به اندازهای باز شود که عمل فرزکاری
میسر گردد.
ماده21: لبههایبرنده
فرز درماشینهای فرز قائم باید بهوسیله محفظهای پوشیده شدهباشد.
ماده22: فلکههای
دستی درمکانیسم باردادن افقی یا قائم فرزها بایددارای شرایط زیر باشد.
الف - بهوسیله کلاج یا ضامن شیطانک دار روی بازوی فرمان به
قسمی سوار شده باشد که در موقع پیشروی خودکار ماشین خلاص شود و نچرخد.
ب - مجهز به دستهای باشد که قابل خلاص کردن بوده و دارای
فنرهای فشاری باشد تا در موقع احتیاج کارگر بتواند دسته را در محل خود روی
فلکه قرار دهد.
ماده 23: فرزهای خودکار باید مجهز به صفحات حفاظتی در مقابل
پخش مایعات خنک کننده باشد.
ماده 24: روی دهانههای باز میز ثابت و بدنه ماشین صفحه تراش
دروازهای باید با صفحات فلزی یا با حفاظهای مناسب دیگری پوشیده شود.
ماده 25: کلیه وسایل تغییر جهت حرکت ماشینهای صفحه تراش
دروازهای که روباز باشد باید بهوسیله حفاظ پوشیده شود.
ماده 26: در صورتی که در ماشینهای صفحه تراش دروازهای فاصله
آزاد در دو پهلوی میز متحرک و انتهای کورس آن یا قطعه کاری که روی آن
بسته شده کمتر از 60 سانتیمتر باشد باید برای جلوگیری از ورود افراد به این
فضای آزاد نردههای حفاظتی نصب گردد.
ماده 27: فرمان قسمت حامل قلم اعم از مکانیسم لنگ -
هیدرولیکی - چرخ دندهای، پیچ کشودار در ماشینهای دنده باید در داخل محفظهای
قرار داده شود.
ماده 28: اطرافقسمتکشوییحامل قلم دندهافقی باید درتمام طولکورس
نردهگذاری شود.
ماده 29: تمام قسمتهای متحرک ماشین مخصوص درآوردن جای خار
به جز قسمت نگهدارنده قطعه کار باید داخل محفظهای قرار گرفته باشد.
ماده 30: برای گرفتن ذرات ریز فلزات باید دستگاه مکندهای پیشبینی
شده باشد این دستگاه در ماشینهای قائم در قسمت زیر و در ماشینهای افقی
در یک طرف دستگاه باید نصب گردد.
فصل سوم:
ماشینهای تراش چوب
تعاریف
ماشینهای تراش چوب عبارتند از ماشین گندگی - ماشین کف رنده
- ماشین کام و زبانه درآر - ماشین چند کاره.
الف - ماشین کندگی - ماشینی است که برای صاف کردن و پرداخت
سطوح و لبههای قطعات چوب بکار میرود. در این ماشین قطعه کار روی یک میز
افقی حرکت کرده و پس از عبور از مقابل تیغه رندهها به عرض و ضخامت مورد
نظر شکل میگیرد. این تیغه رندهها در شیاری که روی استوانه یا محورگردانی
که در قاب کشویی قابل تنظیم نصب گردیده محکم شده است.
ماشینهای کف رنده - تراشهای قابهای در - منبت کاری - زبانه
درآری جزء این دسته از ماشینها محسوب میشود.
ب- ماشین فرز نجاری - ماشینی است که برای برش و شکل دادن
لبه قطعات چوب بکار میرود در این ماشین قطعه کار با فشار از مقابل تیغه
فرز عبور مینماید.
ج - ماشین کف رنده ماشینی است شبیه به ماشین گندگی با این
تفاوت که فقط دارای یک محور حامل تیغه رنده در روی میز کار میباشد.
د - ماشین کام و زبانه داری ماشینی است که معمولاً در آن
ابزار مخصوص کام با زبانه درآری روی یک محور قائم یا افقی در بالای میز
کار سوار گردید و قطعه کار را که به میز متحرکی بسته شده است از دم ابزار
عبور میدهند در بعضی موارد عمل کام یا زبانه درآری را با بستن قلمهای
مخصوص به روی ماشین فرز و عمل کام درآری را با ابزار زنجیری انجام میدهند.
هـ - ماشین چند کاره ماشینی است که با آن میتوان عمل اره
کردن، سوراخ کردن، فرز کردن، رنده کردن و کام و زبانه درآوردن را انجام
داد.
ماده 31: سیلندرها و محورهای حامل تیغه رنده باید مجهز به ضامن
های باشد که در موقع عوض کردن تیغه از حرکت دستگاه جلوگیری نماید.
ماده 32: ماشینهای گندگی و فرز چوب بری باید مجهز به سرپوشهای
متصل به دستگاه مکنده باشد تا غبار قطعات ریز و تراشههای چوب را از محل
تولید به خارج از منطقه عمل ماشین هدایت کند.
ماده 33: ماشینهای کف رنده و گندگی با محورهای افقی باید در
قسمت جلوی هدایت کنندهها دارای حفاظهایی باشد که در ارتفاع و در جهت سطح
روی میز قابل تنظیم بوده و قسمت کارگیر تیغهها را طوریبپوشاند
که قطعه کار بتواند بهسهولت
از زیر آن عبورنماید.
ماده 34: در ماشینهای کف رنده فاصله آزاد بین لبه دهانه و
لبه تیغه رنده نباید از 3 میلیمتر تجاوز نماید.
ماده 35: تیغههای ماشین رنده در قسمت زیر میز باید حفاظ گذاری
شود.
ماده 36: ماشینهای گندگی که مجهز به غلطکهای تغذیه میباشد
باید دارای چنگالهایی باشد که از عقب زدن قطعات چوب ممانعت کند.
ماده 37: کارفرما موظف است دستگیرههای فشاری در اختیار کارگران
قرار دهد تا برای بار دادن قطعات کوتاهتر، از نیم متر در دستگاه کندگی از آن
استفاده شود.
ماده 38: دستگاههای تغذیه خودکار در ماشینهای گندگی باید بهوسیله
سرپوشها یا حفاظهایفلزی محفوظشده و فقطقسمتی از آن کهمحلعبور قطعهکاراستبازباشد.
ماده 39: محور حامل ابزار تراش و خود ابزار در ماشینهای کام و
زبانه درآری باید بهوسیله سرپوشهایی از ورق فولاد که ضخامت آن حداقل 3
میلی متر باشد یا مصالحی با استحکام مشابه آن محفوظ گردد.
ماده 40: غلطکهای تغذیه در ماشینهای کام و زبانه درآری باید
بهوسیله حفاظهای فلزی که به بدنه حامل غلطکها ثابت شده محفوظ گردد و
طوری نصب شود که فقط قسمت محل عبور قطعه کار باز باشد.
ماده 41: زنجیرها و چرخ دندههای تغذیه در ماشینهای زبانه
درآری دوبل و ماشینهای مخصوص کام درآری باید بطور کامل در زیرسرپوشی
محفوظ شود و فقط قسمتی از زنجیر که برای حمل قطعات بکار میرود میتواند
باز باشد.
ماده 42: محل نصب قلم دستگاه فرز نجاری و ماشینهای مشابه
چوب بری باید دارای مهره کنترل با وسایل محکم کننده مشابه باشد تا در موقع
کار امکان درآمدن قلم از جای خود و پرتاب شدن نداشته باشد.
ماده 43: ماشینهای فرز و ماشینهای چوب بری مشابه آن که بار
دادن آنها بطور خودکار، انجام نمیشود باید دارای حفاظ قلم فرز باشد این
حفاظ باید مسیر تراش بزرگترین قلم فرز ماشین را پوشانده و به تناسب ضخامت
قطعه کار قابل تنظیم باشد.
ماده 44: برای تراش دادن قطعات کوچک چوب یا ماشینهای فرز یا
ماشینهای مشابه آن باید از دستگاه هدایت کننده یا گیره دستهدار استفاده
کرد.
این آییننامه که مشتمل بر سه فصل و 44 ماده میباشد به
استناد ماده 47 قانون کار در سیصد و دوازدهمین جلسه مورخ 1/2/48 شورایعالی
حفاظت فنی به تصویب نهایی رسیده و قابل اجرا است.
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم
به تو آری ، به تو یعنی به همان منظر دور
به همان سبز صمیمی ، به همبن باغ بلور
به همان سایه ، همان وهم ، همان تصویری
که سراغش ز غزلهای خودم می گیری
به همان زل زدن از فاصله دور به هم
یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم
به تبسم ، به تکلم ، به دلارایی تو
به خموشی ، به تماشا ، به شکیبایی تو
به نفس های تو در سایه سنگین سکوت
به سخنهای تو با لهجه شیرین سکوت
شبحی چند شب است آفت جانم شده است
اول اسم کسی ورد زبانم شده است
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم ، عاشق دیدار من است
یک نفر ساده ، چنان ساده که از سادگی اش
می شود یک شبه پی برد به دلدادگی اش
آه ای خواب گران سنگ سبکبار شده
بر سر روح من افتاده و آوار شده
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم ، تشنه دیدار من است
یک نفر سبز ، چنان سبز که از سرسبزیش
می توان پل زد از احساس خدا تا دل خویش
رعشه ای چند شب است آفت جانم شده است
اول اسم کسی ورد زبانم شده است
آی بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست
راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست؟
اگر این حادثه هر شبه تصویر تو نیست
پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکیست؟
حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش
عاشقی جرم قشنگی ست به انکار مکوش
آری آن سایه که شب آفت جانم شده بود
آن الفبا که همه ورد زبانم شده بود
اینک از پشت دل آینه پیدا شده است
و تماشاگه این خیل تماشا شده است
آن الفبای دبستانی دلخواه تویی
عشق من آن شبح شاد شبانگاه تویی
زنى سه
دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
یکروز تصمیم گرفت میزان علاقهاى که دامادهایش به او دارند
را ارزیابى کند.
یکى از دامادها را به خانهاش دعوت کرد و در حالى که در
کنار استخر قدم مىزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر
انداخت.
دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود
و روى شیشهاش نوشته بود: متشکرم! از طرف مادر زنت
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد
فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد. داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین
پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روى شیشهاش نوشته بود: متشکرم! از طرف مادر زنت .
نوبت به داماد آخرى رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر
انداخت.
امّا داماد از جایش تکان نخورد.
او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود
پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بىام و کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ
خانه داماد سوم بود که روى شیشهاش نوشته بود: متشکرم! از طرف پدر زنت
قوی بودن به این معنا نیست که باید در یک زد و خورد مبارزه کنید. قدرت واقعی یعنی آنقدر عاقل و بالغ شده باشید که از کنار حرف های پوچ و غیر منطقی آدم های مزاحم و آشوبگر با بی توجهی و بی محلی رد شوید.
به کسانی که پشت سرتان حرف می زنند بی اعتنا باشید. آنها به همان جا تعلق دارند: دقیقا “پشت سرتان”
—
گزارشگری از زوج کهنسالی پرسید: “چگونه رابطه تان را اداره کردید که توانستید ۶۵ سال با هم بمانید؟” خان پاسخ داد: “ما در دورانی متولد شدیم که اگر چیزی خراب میشد، آن را درست می کردیم، دور نمی انداختیم…”
—
آدم هایی وجود دارند که به نظر می رسد همیشه به دنبال نزاع و ستیزند، اگر با آنها برخورد کردید، دور شوید، درگیری آنها با شما نیست، با درون خودشان است.
—
اگر قبل از آمدن کسی خوشبخت بودید، بعد از رفتنش هم می توانید خوشبخت باشید.
—
چهره هیچکس دست خودش نیست. پس هیچگاه از آن ایراد نگیرید. همه زیبا هستند، اما هر کسی قادر به دیدن آن نیست.
—
مهم نیست چقدر امکانات در اختیار دارید. اگر ندانید چگونه از آنها استفاده کنید، هیچگاه کافی نخواهند بود.
—
هرگز به کسی که به شما دروغ می گوید اعتماد نکنید. هرگز به کسی که به شما اعتماد می کند دروغ نگویید.
—
در برابر انتقادات: اگر نادرست بود بی اعتنا باشید. اگر غیر منصفانه بود، عصبانی نشوید. اگر از روی نادانی بود، لبخند بزنید. اگر عادلانه بود، از آن درس بگیرید.
—
سکه ها همیشه سر و صدا می کنند… اما پول های کاغذی همواره ساکتند. پس وقتی ارزش شما زیاد می شود، ساکت و فروتن باقی بمانید.
—
بیاموزید زندگی خصوصیتان را خصوصی نگه دارید، در غیر این صورت دیگران زندگی شما را وسیله سرگرمی خود خواهند کرد.
—
زندگی مرا بارها در هم کوبیده، چیزهایی دیده ام که هیچگاه نمیخواهم دوباره ببینم، اما از یک مسئله مطمئنم، هرگز روی زمین نخواهم ماند، همیشه بلند خواهم شد، هرگز و هرگز و هرگز تسلیم نخواهم شد.
—
من به خودم مثل یک مداد رنگی نگاه می کنم، شاید رنگ مورد علاقه تو نباشم، اما می دانم روزی، برای کامل کردن نقاشی ات به من نیاز پیدا خواهی کرد.
—
اگر بیش از حد وقت خود را صرف بودن با کسی کنید که با شما مانند یک گزینه رفتار می کند، شانس یافتن کسی که با شما مانند یک اولویت رفتار کند را از دست خواهید داد.
—
مانند یک عقاب باشید…
وقتی باران می بارد همه پرندگان به سوی پناهگاه پرواز می کنند به جز عقاب که برای
دور شدن از باران در بالای ابرها به پرواز در می آید. مشکلات برای همه وجود دارند
اما طرز برخورد با آن است که باعث تفاوت می گردد.
بلند پرواز باشید.
—
وقت، رایگان است، اما بسیار قیمتی. نمی توانید صاحبش باشید، اما می توانید از آن استفاده کنید. نمی توانید نگهش دارید، اما می توانید صرفش کنید. وقتی از دستش دادید هرگز قادر نخواهید بود آن را برگردانید.
—
یک زن قوی کسی است که عمیق احساس می کند و استوار عشق می ورزد. اشکهایش به فراوانی خنده هایش جاری می شوند…
—
وقتی وارد روزهای سخت زندگی خود می شوید و از آن رهایی می یابید، به اطراف خود بنگرید. آنهایی که هنوز کنارتان مانده اند دوستان واقعیتان هستند.
الو
- سلام
- سلام کجایی؟
- تو تاکسی دارم می
رم خرید
- همین الام پیاده
شو!
- چرا؟ نرسیدم که
هنوز!
- پیاده شو، زود
باش ، بهت می گم همین حالا
- مگه قراره ماشین
منفجر بشه که اینطوری می گی؟
- مامان پیاده شو
دیگه!
- تا نگی چرا،
پیاده نمی شم، خُلم مگه وسط خیابون پیاده شم؟
- باشه برات توضیح
می دم به شرطی که قول بدی برگشتنه با BRT برگردی
- وا؟؟؟ معلوم هست
چت شده دختر؟نکنه دوباره درباره ی مزایای حمل و نقل عمومی مطلب خوندی و جو گرفتت!؟
- ببین مگه با BRT بری زودتز نمی رسی؟
- چرا.
- مگه ارزون تر در
نمیاد؟
- خوب چرا.
- پس چرا با تاکسی
می ری که ترافیک و آلودگی رو بیشتر می کنه؟ ببین قالیباف با این همه مشکلاتی که
داره نمی زاره پروژه هاش عقب بیوفته و مردم لنگ بمونن.اون وقت امثال من و تو از
این امکانات استفاده نکنیم؟درسته آخه؟
- راستشو بگو ببینم
چت شده؟ دردت چیه آخه؟
- راستی مامان
شنیدی تونل توحید طبق برنامه اول مهر افتتاح می شه؟
- بحث رو عوض نکن
دختر بگو ببینم چی شده؟
- مامان مگه من مثل
لیلای اقدس خانم اینا لیسانس ندارم؟
- خوب چرا؟
- آخه من چیم از
دختر اقدس خانم اینا کمتره؟
-هیچی دختر.ولی
اینا چه ربطی به تاکسی و ترافیک داره؟
- آخه می دونی چیه
مامان؟ دیروز مامانه لیلا تو بی آر تی با یه زنه دوست شده ، زنه یه برادر زاده
داره که هم پولداره هم تحصیل کرده. امشبم قراره بیان خواستگاری، تو هم از این به
بعد با بی آر تی برو اینور اونور دیگه!
اومدم بنویسم خیلی شبیه حیوونها هستی اما …
وقتی یاد نجابت
اسب افتادم
وقتی یاد وفاداری سگ و اون
نگاه مهربونش افتادم
وقتی یاد نهنگ افتادم
که به جفتش تا آخر عمرش وفادار می مونه
وقتی یاد شیر افتادم که اگر گرسنه نباشه ، شکار نمی کنه
وقتی یاد قو افتادم که غرورش رو خیلی دوست داره
وقتی یاد مرغ عشق افتادم که بدون جفتش میمیره
به خودم گفتم خیلی نامردیه تو رو به حیوون تشبیه کنم
زندگانی چیست ؟ لفظ
مُهمَلی
گر بماند خالی از معنای تو
نفهمیدم چه شد که باز
یکهو و بی هوا ... هوای تو کردم
دیدم دارد ترانه ای به یادم میاید
گفتم شوخی کردم به خدا
میخواستم صورتم از لمس لذیذ باران ...
فقط خیس_گریه شود
ورنه کدام چشم ؟!
کدام بوسه ؟!
کدام گفتگو ؟!...
ادامه مطلب ...
CNC مخفف computer numerical control می باشد در ایران این ماشین ها CNC خالی خوانده میشوند ولی نام آنها به فارسی ماشین های (دستگاه های)
کنترل عددی ترجمه می شود.
نسل اول این دستگاه ها NC ها بوده اند یعنی کامپیوتر را نداشته است و دستگاه طبق منطقی خاص
دستورات را درک می کرده مثلا با استفاده از کارت های پانچ شده.
به عنوان مثال در دستگاه تراش برای دستور پیشروی بدین صورت عمل می
شود که قسمت ساپورت دستگاه را بوسیله دسته چرخان به جلو میبریم در ماشین های NC این کار توسط یک سری دستورات
پانچ شده بر روی نوار پانچ صورت می گرفت در دستگاه های CNC امروزین اینکار توسط یک کد صورت
می گیرد .
پس یک دستگاه CNC عملا همان همان دستگاه دستی ساده می باشد که قابلیت فرمان پذیری از
طریق کد ها و منطق ریاضیاتی را دارد در این دستگاه حضور کاربر (اپراتور) برای کار
با دستگاه محدود به ایستادن این فرد پشت بخش کنترل کننده دستگاه می باشد و نوشتن
برنامه های حرکتی آنهم فقط برای یکبار ، دیگر دستگاه این عمل را بصورت خودکار هر
چند بار که بخواهیم تکرار می نمایدالبته بدون حضور کاربر.
بدنه این دستگاه تقریبا شبیه دستگاه های دستی می باشند یک CNC فرز عملا همان بدنه سخت افزاری
فرز دستی را دارد همینطور برای CNC تراش و CNC سنگ و...
تنها تفاوت اضافه شدن بخش کنترل گر میباشد (البته این تفاوت بصورت
عام می باشد ولی به صورت خاص مطمئنا بخش الکترونیکی هم تغییر کرده است )
اما بخش کنترلگر ،این بخش ،بخش اصلی یک دستگاه CNC می باشد در صنعت این بخش با نام
کنترلر CONTROLER خوانده می شود یک دستگاه CNC از هر نوع (تراش،فرز ،سنگ،ابزار تیز کن،تزریق ،پرس ،و...)بیشتربا نوع
کنترلرش شناخته شده است مطمئنا آموزشی که به افراد داده میشود در اصل براساس
کنترلر این دستگاه ها می باشد
کنترلر های مختلفی برای دستگاه های CNC موجود میباشد مانند فانوک – هایدن هاین، زیمنس – C39 - 2P22 –C15 – فاگورو میتسوبیشی و...
زیمنس و هایدن هاین از مارک هایی می باشند که در ایران فراوان
استفاده می شوند اما تفاوت های اینها به چگونه است
منطق در یافت اطلاعات بصورت کد هائی می باشد که با G شروع می شوند به عنوان مثال کد G01 حرکت خطی است G02 و G03 حرکت دورانی می باشند و G90 نوع مختصات را از نظر مطلق بودن
یا نسبی بودن مشخص می نماید .
کدهای عنوان شده کدهای عمومی می باشند و در کدهای خاص با توجه به نوع
کنترلر شاید شماره کد فرق تماید به عنوان مثال G20 در زیمنس منظور انتخاب سیستم اندازه گیری متریک می باشد ولی این در
هایدن هاین کد G70 این کار را امجام میدهد پس همانطور که گفته شد آموزش کدها باید با
توجه به نوع کنترلر صورت گیرد خدا را شکر که استاد بنده در دانشگاه کد نویسی را
تحت زیمنس و مدل های بالای این مارک به ما یاد داد.
ولی واقعا باید در دانشگاه چه چیزی را از این دستگاهها باید آموخت؟
اصول اولیه از بدنه دستگاه و فرمت آنها
اصول اولیه ای از کدها : به عنوان مثال کدها چگونه عمل می نمایند.
ساده ترین مثال باز هم کد G01 می باشد
مثلا در خط فرمان دستگاه تراش تایپ می شود
G01 X20 Z-30 F10 S100 M7
دستگاه ابزار را به این نقطه ،با سرعت 10 با هر واخد از پیش تعیین
شده با سرعت اسپیندل هزار و...می برد
آشنائی اولیه با منطق ها مثلا باید انتخاب شود که سیستم اندازه گیری
مطلق باشد یا نسبی و یا حتی قطبی متریک باشد یا نه کدهای جانبی برای مشخص کردن
سرعت و غیره.
گونه زیر گروه کاری انتخاب می شود مثلا برنامه ای نوشته شود که
دستگاه باید به نقاط مختلف برود و بعد از انجام عملیات در ان محل یک عمل با یک
گروه عمل خاص را تکرار کند مثلا برای این کار یک زیر برنامه نوشته میشود که باید
هربار دستگاه در ان موقعیت آنها را انجام دهد.
معرفی M کدها که کارهای جانبی مانند روشن کردن پمپ ماده خنک کننده و ..
حل چند مثال از قطعات مختلف در تراش و فرزو حتی الامکان در یک دستگاه
دیگر نظیر سنگ یا پرس،مثال ها باید به گونه ای باشد که کاربر به سادگی درکی از
نحوه انجام کار بدست بیاورد.
در ادامه چند نمونه از عکس های مربوط به بعضی از انواع دستگاه های CNC را مشاهده می کنید:
روش کار دستگاه
CNC
سوراخکاری و... انجام می دهد .برنامه نویس اجزای قطعه را به زبان
برنامه ترجمه مکند . دراین ماشین دو روش برای تنضیم قطعه کار نسبت به ابزار داریم
یکی صفر مطلق مباشد یکی دیگر صفر نسبی ، در صفر مطلق ماشین به وسیله ء برنامه نوشه
شده نقطه ایی را به عنوان نقطهء مرجع؛ که برنامه نویس فاصله های موجود در عملیات
را نسبت به آن می سنجد .
وش دیگر که صفر نسبی میباشد به روش نقطه به نقطه عمل می کنیم
مله های برنا مه تشکیل شده از چندین تابع که برای کنترل تعریف شده
اند
توابعی که وجود دارد از قبیل :
1-تابع G
ر این تابع شرایط مسیر را تعیین می کند که به چند نوع مثال می
پردازیم :
ملکرد آن در دستگاه CNC توابع G
رفتار کنترل نقطه ایی ( حرکت سریع نقطه به نقطه)* G00
میان یابی خطی ( حرکت خطی با سرعت معین پیشروی ) * G01
انتخاب صفحات ( XYوZXوZY) که در قوس زنی برای انتخاب صفحه ضروری میباشد . G 17, G18,G19 برای پیچ زنی G33تا G35مطلق اندازه ( نسبت به صفر
برنامه عمل می نماید
) G90
افزایشی اندازه ( اندازه ها پشت سر هم اعمال می شود ) G91*
2- تابع اضافی M
رف M توابع اضافی را برای دستگاه مشخص می کند .
ه مثالهایی در صفحه بعد نوشته شده است :
3- تابع F,S
ه برای تعیین دور و پیشروی به کار می رود .
در این دستگاه که برنامه های نوشته شده توسط کد های مخوصی آماده و به
ماشین داده میشود مانند کد های سوراخ کاری 80 G یا G81 یا اندازه های مطلق ویا نسبی که با کدهای G90 یا G91 میباشد . یا اینکه برای جا زدن
یا در آوردن مته
M48,M4 استفاده کرد
در این ماشین به خاطر اینکه بوسیله برنامه های نوشته شده امکان ساخت
قطعات پیچیده که با ماشین های ذیگر نمی توان ساخت را فراهم می کند .
مزایای دستگاه فرز CNC نسبت به
دیگر ماشینها:
در این دستگاه به خاطر اینکه وظیفه ء اصلی را برنامه نویس انجام می
دهد به کارگر ماهری نیاز نمی باشد . سرعت کار و دقت بالا تری نسبت به دیگر ماشینها
دارد . قطعاتی که نیاز به تلرانس بالا تری نیاز دارند می توان با دستگاه CNC عمل نمود . منحنی ها ویا قوسها
را میتوان به وسیله ءاین دستگاه به وجود آورد .
ر حین عملیات میتوان به برنامه اصلی رفته و عملکرد زیر مجموعه های
دیگر را تغییر داد . انتخاب زیر مجموعه ها به دست کارگر میباشد . در این دستگاه که
عمل نگهداری ابزارکار مورس و دورن به عهده دارند ،تعویض ابزار کار را راحتر کرده
اند.
تفاوت اصلی فرز CNC با دیگر ماشین این است که قطعه ثابت و ابزار کار دوران دارد ، بنابر
این در جایی که لازم باشد از این دستگاه استفاده می کنیم .
کاهش سر و صدای موجود در دستگاههای پرس پانچ
CNC
ین مقاله به بررسی روشهای مورد استفاده در جهت کاهش میزان سر و صدای
تولید شده هنگام کار با دستگاههای پرس پانچ CNC می باشد که می تواند مورد استفاده کاربران این دستگاهها و سازندگان و
تدارک¬دهندگان آن نیز قرار گیرد.
جهت بهره گیری بیشتر، بهتر است در کنار این مطلب به بررسی درخصوص
"سر و صدا در مهندسی" نیز پرداخته شود. بکارگیری وسایل کنترل سرو صدا بر
روی دستگاههای موجود می تواند شامل تغییرات ساده ای باشد.
وظایف کاربران دستگاه¬ها
بق آیین نامه و مقررات کار درخصوص سروصدا کارفرمایان ملزم گشته¬اند که از وسایل کنترل سروصدا
جهت دستگاههای پرسرو صدای خود استفاده نموده تا خطر آسیب دیدگی کارمندان و کارگران
خود را تا حد ممکن کاهش دهند. اگر هر کارگر یا کارمند روزانه در معرض بیش از 90
دسی بل (A) سروصدا قرار گیرد، بایستی کاهش میزان خطر آسیب دیدگی شنوایی مورد
توجه قرار گیرد. بنابراین مشاغل استفاده کننده از پرس پانچ CNC بایستی نظارتها و مقررات مهندسی
که در اینجا آورده شده است را انتخاب و اجرا نموده و یا اینکه اقدامات مناسب را
درجایی که معقول و عملی است انجام دهند.
نون متداول کنترل سر و صدا
نتظار می رود که پرس پانچ CNC جدید حداقل امکانات ذیل جهت کنترل سرو صدا را داشته باشد:
1- نیروی لازم جهت پرس¬کاری متناسب و مطلوب باشد.
- انتخاب میزکار مناسب تر (میز کار شانه ای نسبت به میز کارکرده ای
آرام تر و ساکت تر) می باشد.
- کار با میزهای مجهز به منتقل کننده های نایلونی نسبت به میزهای کروی
مرسوم آرام تر و ساکت تر می باشد.
4- بایستی جهت کاهش میزان سرو صدای
ناشی از سقوط قطعات، صندوقها و نقاله¬ها به صورت شیب¬دار و ناودانی شکل بوده تا
میزان ارتفاع سقوط قطعات به حداقل برسد.
- باتوجه به مسائل مربوط به شنوایی، ناحیه اطراف پانچ و چرخ و فلک و
گردونه ابزار نیز به نحو مناسب بسته و محصور گردد.
- استفاده از وسایل محکم کننده و گیره های غیر فلزی مثل لاستیک سخت یا
کائوچوی مصنوعی.
- پانل¬ های دستگاه عایق و میرا شده تا میزان باز تابیدگی امواج صوتی کاهش
یابد.
8- استفاده از پایه¬های ضد ارتعاش.
کنترل سرو صدای دستگاههای موجود
عدادی از فنون کنترل سر و صدا می تواند بر روی دستگاههای قدیمی تر
نیز بکار رود. برای مثال بایستی این امکان وجود داشته باشد که از طریق بکار بردن
صندوقها و نقاله ها بر روی دستگاههای قدیمی تر بتوان در کاهش سروصدا تاثیر گذاشته
و همچنین با تنظیم موقعیت صندوق های جمع¬آوری قطعات ارتفاع سقوط قطعات
را کاهش داد.
بررسی موردی
یک کانال فلزی برای انتقال قطعه گرفته شده از یک ماشین ابزار بکار
رفته است. بکار بردن یک لایه به ضخامت 5 میلی متر از جنس لاستیک مقاوم به سایش که
بر روی سطوح داخلی کانال انتقال قطعه چسبانده شده است، توانسته است شدت صوت را تا
میزان 15 دسی بل کاهش دهد. این عمل همچنین از آسیب دیدگی قطعات و کانال نیز
جلوگیری می نماید.
فنون کاهش سر و صدا در حال کار
پرسهای پانچ همچنین می¬تواند بر روی پایه¬های ضد ارتعاش و لرزه از قبیل
لایه¬های لاستیکی ضخیم نصب شوند. اینها می¬توانند به عنوان یک فاکتور مهم
در جلوگیری از انتقال صدا در سازه دستگاه عمل نموده و عمر دستگاه را نیز افزایش می
دهد.
بررسی موردی
یک پرس پانچ پرسرعت صدا با شدت 101 دسی بل تولید می کند. لایه های
کامپوزیتی به ضخامت 6 میلی متر بین چهارچوب پرس و پایه های مهار کننده جا داده شده
است. یک لایه از ورق مبرا کننده خود چسب نیز بر روی سطح ورقهای فلزی دستگاه بکار
برده شده است.
با این عمل یک کاهش شدت صوت معادل 9 دسی بل بدست آمده است. همچنین
میزان شدت صوتی را می توان با جایگزین کردن میزهای کروی از جنس نایلون اورتان یا
میزهای شانه ای بجای میزهای کره ای معمولی، کاهش داد.
اینگونه میزها همچنین به جلوگیری از آسیب دیدگی قطعات نیز کمک می
نماید. استفاده از موانعی برای جلوگیری و تفکیک اپراتور از دستگاه از قبیل حصارهای
صوتی، محافظ های صوتی فردی بایستی لحاظ شود. حصارکشی و استفاده از موانع صوتی
بایستی به فرمی باشد تا در صورت نیاز به تنظیم و لزوم دسترسی به دستگاه مشکلی وجود
نداشته باشد.
بررسی موردی
با استفاده از جاسازی یک نوار محافظ از جنس پی وی سی (پلی وینیل
کلراید) در اطراف یک پرس پانچ اتوماتیک مادامی که این امکان فراهم باشد که در هر
زمان و هر صورت که لازم باشد دسترسی به دستگاه راحت و امکان پذیر باشد، می تواند
شدت صوت را تا مقدار 10 دسی بل کاهش دهد. اپراتورها بایستی زمان حضور خود را در
منطقه ای که بالاترین شدت صوت را دارد، به حداقل ممکن برساند. این نواحی بایستی
حتما" به روشنی مشخص شده باشد. انتخاب دقیق تجهیزات می تواند در کاهش پرتوگیری
صوتی اپراتور دستگاه مؤثر باشد. به عنوان مثال، استفاده از یک ابزار 6×30 میلی متر
بجای یک ابزار 6×80 میلی متر برای عملیات شیار و چاک زنی می تواند سطح بی حفاظتی
را تا حد 5 دسی بل کاهش دهد. به عنوان یک قانون کلی هرچه سطح ابزار کمتر باشد،
میزان سر و صدای تولیدی نیز کمتر خواهد بود. اما این نوع تعویض ها همچنین ممکن است
باعث افزایش زمان های برگشت و افزایش تعداد دفعات ضربه لازم برای هر قطعه گردد.
یکی دیگر از اقدامات در کاهش سرو صدا استفاده از متد ابزار پردازی
آرام است بدین معنی که به عنوان مثال با بهینه نمودن زاویه تیغه قیچی بر روی سطح
پیشانی ابزار (سنبه) ممکن است این عمل باعث کاهش صدا از قبیل کاهش میزان ارتعاش
رینگ های میرا کننده باشد. جهت کارکرد مؤثر دستگاه بایستی بازرسی ها دوره ای و
منظم صورت گرفته، به عنوان مثال صفحات و بدنه دستگاه که توسط آْسترهای صوتی پوشش
دهی شده اند بایستی جهت اطمینان بازرسی شده و در صورت ساییدگی و یا آسیب دیدگی
تعویض گردند. بایستی از گسترش و افزایش شکاف ها و درزها بین پانل های دستگاه
جلوگیری شود. فقط یک شکاف کوچک می تواند در ناحیه ای که جهت محافظت شنوایی محصور
شده است، مقدار صدای زیادی را خارج نماید. پایه های ضد ارتعاش بایستی بطور منظم چک
و بازرسی گردند. هنگامی که یک دستگاه را جابجایی می کنید بایستی ازنصب صحیح پایه
ها اطمینان حاصل کنید.
چگونه ستایشت کنم ؟درحالیکه قلبت ازمحبت بی نیازاست
چگونه بخاطرآورم ات درحالیکه
عشقت در وجودم جاریست
بگذار نامت را تکرارکنم نامت
زیباست دلنشین است
چه داشتی که اینگونه طلسمم
کردی؟من اینگونه نبودم تومرا با
عشق اشنا کردی تو هوای دلم را
با طراوت کردی والفبای محبت را
دوباره برایم سرودی حس میکنم
هرلحظه به مهرت عاشقترمیشوم
توراشعرمیکنم تا اهنگ معنی
بگیردتا التیامی شودبردردهای دلم
نمیدانم که هستی؟چه
هستی؟ازکجا وبرای چه آمده ای؟امامهربانی
تواینجایی دریادمن>درکنارمن>بامن مانده ای
گرچه بامن نیستی
دل کهنه ام را پسندیدهای>جان بی رمق وروح
شکسته ام را پذیرفتی
شاید خیلی از واقعیت های پوچ
دنیا>جای
حس عاشقانه را بگیردومرا از
تووتورا ازمن دور سازداما
بدانکه تا بی نهایت
دوستت دارم
مردی به
یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد.
صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره کرد و گفت: طوطی
سمت چپ ۵۰۰ دلار است.
مشتری: چرا این طوطی اینقدر گران است؟
صاحب فروشگاه: این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی
دارد.
مشتری: قیمت طوطی وسطی چقدر است؟
صاحب فروشگاه:
...
طوطی وسطی ۱۰۰۰ دلار است. برای اینکه این طوطی هر کاری را
که سایر طوطی ها انجام می دهند، انجام داده و علاوه بر این توانایی نوشتن مقاله ای
که در هر مسابقه ای پیروز شود را نیز دارد.
و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسیده و صاحب فروشگاه گفت:
۴۰۰۰ دلار !
مشتری: این طوطی چه کاری می تواند انجام دهد؟
صاحب فروشگاه جواب داد: صادقانه بگویم من چیز خاصی از این
طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر ارشد صدا می زنند!
لالا همه در خواب نازند
دیگه چیزی ندارند تا ببازند
بخواب آروم نه اینکه وقت خوابه
بخواب ای گل که بیداری عذابه و عذابه
نترس از دست بی قانون فردا
بخواب جونم که قانون داره دنیا
بخواب آروم گل گلدون خونه
که بیرون تا بخوای نامهربونه
لالالا که قلبم زیر و رو شد
که دست عاشقم پیش تو رو شد
که بازم این دلم دیوونگی کرد
که این دیوونه با عشق زندگی کرد
بخواب ای گل الهی در نمونی
نگیره بغضت از نامهربونی
بخواب جونم که درها رو ببندم
نخوای از من که با گریه بخندم
بخواب آروم که خورشیدم خاموشه
اونم باید بره چیزی بپوشه
اونم طاقت نداره توی سرما
اونم غافل شد از حال دل ما
همه اینجا غریب اندر غریبند
همه از بی نیازی بی نصیبند
الهی کور بشن گر، دیده باشن
می گن اینجا همه مردم فریبند
چه بی قانون ، قانونش
چقدر، بی برکت نونش
به نرخ مفت جون کندن
شده چیزای ارزونش
نمی دونی چقدر سخته
همون کارهای آسونش
همش بغض و همش اش بغض
روی لبهای خندونش
نترس از دست بی قانون فردا
بخواب جونم که قانون داره دنیا
لیلی گفت: موهایم مشکی
ست، مثل شب، حلقه حلقه و مواج،
دلت توی حلقه های موی من است.
نمی خواهی دلت را آزاد کنی؟
نمی خواهی موج گیسوی لیلی را ببینی؟
مجنون دست کشید به شاخه های آشفته بید و گفت: نه نمی خواهم،
گیسوی مواج لیلی را نمی خواهم.
دلم را هم.
لیلی گفت: چشمهایم جام شیشه ای عسل است، شیرین،
نمی خواهی عکست را توی جام عسل ببینی؟
شیرینی لیلی را؟
مجنون چشمهایش را بست و گفت: هزار سال است عکسم ته جام شوکران است،
تلخ.
تلخی مجنون را تاب می آوری؟
لیلی گفت: لبخندم خرمای رسیده نخلستان است.
خرما طعم تنهایی ات را عوض می کند.
نمی خواهی خرما بچینی؟
مجنون خاری در دهانش گذاشت و گفت: من خار را دوستتر دارم.
لیلی گفت: دستهایم پل است. پلی که مرا به تو می رساند. بیا و از این
پل بگذر.
مجنون گفت: اما من از این پل گذشته ام. آنکه می پرد دیگر به پل نیازی
ندارد.
لیلی گفت: قلبم اسب سرکش عربی ست.
بی سوار و بی افسار.
عنانش را خدا بریده، این اسب را با خودت می بری؟
مجنون هیچ نگفت.
لیلی که نگاه کرد، مجنون دیگر نبود؛ تنها شیهه اسبی بود و رد پایی بر
شن.
لیلی دست بر سینه اش گذاشت، صدای تاختن می آمد
__________________
کـــره ای گــفــت
بــــــــــه بابای خرش **** پــــدر از هـــمـــه جــا بـی خبرش
وقـــت آن اســــت بـــــرای پســرت **** ایـــــن الاغ نـــــــرّه
ی کــــره خــرت
مــاده ای خـــــــــــــــوشگـل و زیـبا گیری **** تـــو کــه هر
روز به صحرا میری
وقـــت آن اســت کـه زن دار شـوم **** ورنـــه از بـــی
زنــــــــــی بــیمار شوم
پـــدرش گــفــت کــه ای کـــــره خَرَم **** ای عــزیـــز دل
بـــابــــا ، پــســرم
تـــو کـــه در چــنــتــه نداری آهی **** نـــه طــویـــــــــلــه
، نه جُلی نه کاهی
تـــو کـــه جــز خـوردن مال پــــــــــــدرت **** پـــــــدر
نـــــــرهّ خـــــر دربــــدرت
هـــیـــچ کـــار دگــری نیست تورا **** یک جو از عقـــــــــــــ به
سر نیست تورا
به چه جرأت تو زمــــن زن طـلــبی **** بـــاورم نـیــست کـــه
ایـنقدر جَلبَـــــی
بـــایـــد اول تـــو بــگـیـری کاری **** بــهـــر مــــردم
بــبــــــــــــــری تــو باری
بعـد از آن یک دو تا پالان بخـری **** بـهــر آن کُــرّه
خـــوشگـــــــــــــــل بـبـری
یک طــویــلـه بکنی رهن و اجار **** تــا کــه راضـــــی شــود از تو
آن یـــــــــــار
بـعــد بـایــد بـخری رخت عــــــــروس **** بـهـر آن مـاده خــر
خـوب و مـــــلوس
جُــــــلـی از جــنـــس کــتـــان اعلا **** روی جُـــل
نـقــــــــــش و نـگـاری زیـبـا
بــعـــد بـــایـــد بـــکـــنی گلــــــــــکاری **** بــهــر مــاشـیـن
عروس یـک گاری
وقــتی ایـــنـهــــــــــا بـــشـــود آمــاده **** بــعـــد از
ایـــن زنـــدگــیـــّت آغـازه
می بــری مـــاده خــرت را حجـــــــله **** بــا تـــأنــی نَه کــه
بـــا ایـــن عـجـله
بــشـنــو ایــن پــنـــــــــد ز بابای خرت **** پــــــدر بـــــا
ادب و بــــا هــــنـــرت
تــا کـــه اســبــاب مــهــیـــــــــــا نشود **** موسم
عــقـــــــد تــو بــر پا نشود
پــس از امــروز بــرو بر سرِ کار **** تــا نـــهـــنـــد
آدمـــیـــان پــشتت بــــــــــــار
فواید رابطه جنسی
دیویدسون روان درمانگر جنسی می گوید : تمایلات جنسی در سلامتی ما و بهبود کیفیت زندگی ما تاثیر شگرفی دارد هم از بعد روانی و هم جسمانی آن . این مزایا یک شایعه یا حدس و گمان نیست . تمام این ۱۰ فایده با بررسی های علمی به اثبات رسیده است .
۱ – کنترل استرس
فعالیت جنسی در رابطه زناشویی به پایین آوردن فشار خون و کاهش استرس کمک شایانی می کند . بنا بر مطالعه ای که بر روی ۲۴ زن و ۲۲ مرد صورت گرفته است مشخص شد رابطه جنسی مرتب و سالم منجر به کاهش فشار خون در این افراد شده است . وقتی زنان با در آغوش گرفتن همسر خود به کاهش فشار خون دست یافتند .
۲ – افزایش سطح ایمنی بدن
سلامت جنسی به سلامت فیزیکی و بدنی بهتر منجر می شود . داشتن رابطه جنسی یک تا دو بار در هفته منجر به افزایش آنتی بادی های بدن شما می شود . در نتیجه شما از سرما خوردگی و عفونت های دیگر در امان می مانید . در آزمایشی که بر روی بزاق دهان ۱۱۲ نفر انجام دادند مشخص شد افرادیکه به طور مکرر ( یک یا دو بار در هفته ) فعالیت جنسی دارند سطح آنتی بادی های بیشتری نسبت به دیگران در بزاق دهان آنها یافت می شود.
۳ – سوخت و ساز بیشتر بدن
سی دقیقه رابطه جنسی معادل سوختن ۱۵ کالری و حتی بیشتر است . یک متخصص امور جنسی می گوید این کار در سلامت بعد فیزیکی و روانی شما تاثیر بسزایی دارد .
۴ – سلامت قلب
در حالیکه بسیاری از افراد مسن فکر می کنند رابطه جنسی منجر به سکته مغزی در آنان می شود ، محققان در انگلستان با تحقیق بر روی ۹۱۴ مرد طی ۲۰ سال دریافتند که افراد با تجربه های جنسی سالم کمتر به سکته های مغزی دچار می شوند . همچنین این تحقیق نشان داد سکته قلبی در افراد با ۲ بار رابطه جنسی در هفته تقریبا به نصف کاهش می یابد.
۵ – تقویت اعتماد به نفس
یک درمانگر جنسی و خانواده در کمبریج می گوید : یکی از دلایلی که مردم به رابطه جنسی تمایل دارند این است که بعد از برقراری یک رابطه جنسی سالم احساس رضایت بیشتری از خودشان دارند که اگر این رابطه با عشق و علاقه برقرار شود افراد احساس بهتری پیدا می کنند .
۶ – بهبود روابط عاطفی
داشتن رابطه جنسی سالم و به ارگاسم رسیدن باعث افزایش سطح هورمون اکسی توسین که به هورمون عشق معروف است می شود . محققان دانشگاه پیترزبورگ و کارولینای شمالی طی تحقیقی مشترک بر روی ۶۰ زن یائسه قبل و بعد از برقراری رابطه جنسی متوجه شدند که بعد از انجام عمل جنسی سطح کیتوسین در بدن آنها بالاتر است . سطح بالای اکسیتوسین با احساس سخاوت نیز مرتبط است . بنابراین شما برای ابراز عشق به شریک زندگی خود سخاوتمندتر می شوید .
7 – رابطه زناشویی درد را کاهش می دهد
همانطور که می دانید هورمون اکسی توسین ، اندرومین را افزایش می دهد که این منجر به کاهش درد می شود . بنابراین اگر از سردرد و یا درد مفاصل آزرده اید به نظر می رسد یک رابطه جنسی صمیمانه و سالم می تواند اوضاع را بهبود بخشد .
۸ – رابطه زناشویی خطر سرطان پروستات را کاهش می دهد
انزال های به موقع می تواند خطر ابتلا به سرطان پروستات در سنین بالاتر را کاهش دهد . محققان دریافته اند که انزال ۵ یا بیش از آن در هفته میزان ابتلا به سرطان پروستات را ۳/۱ کاهش می دهد .
۹ – ماهیچه های لگن در زنان با رابطه جنسی تقویت می شود
برای زنان انجام ورزش های لگن و تقویت ماهیچه های آن شاید مشکل به نظر بیاید در حالیکه آنها می توانند با برقراری رابطه جنسی ضمن لذت بردن از این کار یک نوع ورزش نیز انجام داده باشند . این کار باعث می شود که در سنین بالاتر کمتر دچار بی اختیاری ادراری شوند .
۱۰ – خواب شما با رابطه جنسی تنظیم می شود
اکسی توسین که حین ارگاسم در بدن آزاد می شود علاوه بر کنترل وزن و فشارخون منجر به خواب راحت در افراد می شود شاید این باعث تعجب شما شود که همسرتان یک دقیقه پس از فعالیت جنسی خوابش می برد .
شده خاموش چراغ خانه
خنده هایم به لبم خشکیده
همه جا غرق سکوت است امشب
عطر مادر همه جا پیچیده
مونسم گریه شده ازآن روز
این وفا نیست که تنها رفتی
اشک من را تو ندیدی انگار
پر کشیدی و از اینجا رفتی
تک و تنها شده ام کنج
اتاق
کوه غمها شده هم آغوشم
باز برگرد و تو لالایی را
تا سحر زمزمه کن در گوشم
مادر ای کاش خودت
میدیدی
کنج خانه پسرت غمگین است
مادرم، کاش تو میدانستی
این غم و درد چقدر سنگین است
آمدم باز به چشمی پر
خون
بر مزارت همه شب میشینم
این چه دردیست نمیدانم من
هق هق و اشک شده تسکینم
بعد تو پوچ شد این
ثانیه ها
غم سختیست جدایی مادر
سنگ قبرت شده خیس از اشکم
من یتیمم تو کجایی مادر
همه شب منتظر مرگ شدم
از غم بی کسی و بدبختی
مادرم کاش تو میدانستی
بعد تو مرده گل خوشبختی
نیمه شب رفت وسحر آمده
باز
پرِ درد است وجودم مادر
میسپارم به خداوند تو را
تا شب بعد و غروبی دیگر
روزی با عجله و اشتهای
فراوان به یک رستوران رفتم.
مدتها بود می خواستم برای سیاحت از مکانهای دیدنی
به سفر بروم. دررستوران محل دنجی را انتخاب کردم، چون می خواستم از این فرصت
استفاده کنم تا غذایی بخورم و برای آن سفر برنامه ریزی کنم.
فیله ماهی آزاد با کره، سالاد و آب پرتقال سفارش
دادم. در انتهای لیست نوشته شده بود: غذای رژیمی می خورید؟ ... نه
نوت بوکم را باز کردم که صدایی از پشت سر مرا
متوجه خود کرد:
- عمو... میشه کمی
پول به من بدی؟
- فقط اونقدری که
بتونم نون بخرم
- نه کوچولو، پول
زیادی همراهم نیست.
- باشه برات می خرم
صندوق پست الکترونیکی من پُر از ایمیل بود. از
خواندن شعرها، پیامهای زیبا و همچنین جوک های خنده دار به کلی از خود بی خود شده
بودم.
صدای موسیقی یادآور روزهای خوشی بود که در لندن
سپری کرده بودم.
عمو .... میشه بگی کره و پنیر هم بیارن؟
آه یادم افتاد که اون کوچولو پیش من نشسته.
- باشه ولی اجازه
بده بعد به کارم برسم. من خیلی گرفتارم. خُب؟
غذای من رسید. غذای پسرک را سفارش دادم.
گارسون پرسید که اگر او مزاحم است ، بیرونش کند.
وجدانم مرا منع می کرد. گفتم نه مشکلی نیست.بذار بمونه. برایش نان و یک غذای خوش
مزه بیارید.
آنوقت پسرک روبروی من نشست.
- عمو ... چیکار می
کنی؟
- ایمیل هام رو می
خونم.
- ایمیل چیه؟
- پیام های
الکترونیکی که مردم از طریق اینترنت می فرستن.
متوجه شدم که چیزی نفهمیده. برای اینکه دوباره
سئوالی نپرسد گفتم:
- اون فقط یک نامه
است که با اینترنت فرستاده شده
- عمو ... تو
اینترنت داری؟
- بله در دنیای
امروز خیلی ضروریه
- اینترنت چیه عمو؟
- اینترنت جائیه که
با کامپیوترمیشه خیلی چیزها رو دید و شنید. اخبار،موسیقی، ملاقات با مردم، خواندن
و نوشتن، رویاها، کار و یادگیری. همه این ها وجود دارن ولی در یک دنیای مجازی.
- مجازی یعنی چی
عمو؟
تصمیم گرفتم جوابی ساده و خالی از ابهام بدهم تا
بتوانم غذایم را با آسایش بخورم.
- دنیای مجازی
جائیه که در اون نمیشه چیزی رو لمس کرد. ولی هر چی که دوست داریم اونجا هست.
رویاهامون رو اونجا ساختیم و شکل دنیا رواونطوری که دوست داریم عوض کردیم.
- چه عالی. دوستش
دارم.
- کوچولو فهمیدی
مجازی چیه؟
- آره عمو. من توی
همین دنیای مجازی زندگی می کنم.
- مگه تو کامپیوتر
داری؟
- مادرم تمام روز
از خونه بیرونه. دیر برمی گرده و اغلب اونو نمی بینیم.
- نه ولی دنیای منم
مثل اونه ... مجازی.
- وقتی برادر
کوچیکم از گرسنگی گریه می کنه، با هم آب رو به جای سوپ می خوریم
- خواهر بزرگترم هر
روز میره بیرون. میگن تن فروشی میکنه اما من نمیفهمم چون وقتی برمی گرده می بینم
که هنوزم هم بدن داره.
- و من همیشه پیش
خودم همه خانواده رو توی خونه دور هم تصور می کنم.یه عالمه غذا، یه عالمه اسباب
بازی و من به مدرسه میرم تا یه روز دکتربزرگی بشم.پدرم سالهاست که زندانه...مگه
مجازی همین نیست عمو؟
قبل از آنکه اشکهایم روی صفحه کلید بچکد، نوت
بوکم را بستم.
صبر کردم تا بچه غذایش را که حریصانه می بلعید،
تمام کند. پول غذا را پرداختم. من آن روز یکی از زیباترین و خالصانه ترین لبخندهای
زندگیم راهمراه با این جمله پاداش گرفتم:
- ممنونم عمو، تو
معلم خوبی هستی.
آنجا، در آن لحظه، من بزرگترین آزمون بی خردی
مجازی را گذراندم...
روی دلای آدما هرگز حسابی وا نکن
از در نشد از پنجره ، زوری خودت رو جا نکن
آدمکهای شهر ما بازیگرایی قابلن
وقتش بشه یواشکی رو قلب هم پا می زارن
تو قتلگاه آرزو عاشق کشی زرنگیه
شیطونک مغزای ما دلداده دو رنگیه
دلخوشی های الکی وعده های دروغکی
عشقاشونم خلاصه شد تو یک نگاه دزدکی
آدمکای شب زده قلبا رو ویرون می کنن
دل ستاره منو از زندگی خون می کنن
ستاره ها لحظه ها رو با تنهایی زنگ می کنن
به بخت هر ستاره ای آدمکا چنگ می زنن
عمری به عشق پر زدن ففس رو آسون می کنن
پشت مکوت پنجره چه بغضی بارون می کنن
مردم سرتاپا کلک رفیق جیب هم میشن
دروغه که تا آخرش همدل و هم قسم می شن
رو دنده حسادتا زندگی رو می گذرونن
عادت دارن به بد دلی نمی تونن خوب بمونن
قصه روزگار اینه به هیچ کسی وفا نکن
روی دلای آدما هرگز حسابی وا نکن....
نمی گم خطا نکردم من که ادعا نکردم
همه گفتن بی وفایی من که اعتنا نکردم
عازم سفر شدی تو من دلم می خواست بمونی
واسه موندن تو اما بخدا دعا نکردم
واسه تو کلی نوشتم که یه جوری مبتلا شی
تقصیر منه که آخر تو رو مبتلا نکردم
توی کوچه ی رفاقت یه سلام جواب ندادم
تو دلم تویی اون و با کسی آشنا نکردم
می دونم دوسم نداری حتی قد یه قناری
اما عاشقم هنوزم بودن اشتباه نکردم
ما جایی قرار
نذاشتیم جز تو کوچه های رویا
این دفعه تو اومدی من به قرار وفا نکردم
زیر دین ناز چشمات یه عمریه دارم می سوزم
تا خاکستری نشه دل دینمو ادا نکردم
اومدن واسه نصیحت به بهانه ی یه صحبت
عمرشون کلی تلف شد چون تو رو رها نکردم
راه آسمون که بسته س گرچه قلبامون شکسته س
تا بحال انقد خدا رو اینجوری صدا نکردم
تو من و گذشاتی رفتی خواستی من دیوونه تر شم
باورت نمی شه شاید آخه جون فدا نکردم
نامه های عاشقونه با نشونه بی نشونه
اما از کسای دیگه س پس اونا رو وا نکردم
یادته عکست و دادی بذارم تو قاب قلبم
بعد از اون روز دیگه هرگز به کسی نگا مکردم
تو از اون روزی که رفتی نه تو رفتی که ببینی
تا قیامت هم تو رو من از خودم جدا نکردم
بیاییم از خانم ها شروع کنیم:
زنان مهربان ، عاشق و دلسوزند.
زنان وقتی که خوشحال هستند گریه میکنند.
زنان برای نشان دادن توجه و علاقه همیشه کارهای کوچکی انجام می دهند.
آنان برای دست یابی فرزندانشان به بهترین چیزها از هیچ کاری دریغ نمی کنند.
زنان قدرت این را دارند که حتی وقتی بسیار خسته هستند ونمی توانند روی پای خود بایستند،لبخند بزنند.
آنان می دانند که چگونه یک وعده غذایی را به فرصت تبدیل کنند.
زنان میدانند چگونه از پول خود بهترین بهره را ببرند.
آنان میدانند چگونه یک دوست بیمار را تیمار کنند.
زنان شادی و خنده را بدنیا ارزانی می کنند.
زنان صادق و وفادارند.
زنان در زیر آن ظاهر نرم، اراده پولادین دارند.
آنان برای یاری رساندن به دوستی محتاج همه کار می کنند.
زنان از بی ع دالتی به آسانی به گریه می افتند..
آنان می دانند چگونه به یک مرد احساس پادشاه بودن بدهند.
زنان دنیا را مکانی شادتر برای زندگی می سازند.
هوی متال زیرگونهای از موسیقی راک است که به عنوان یک سبک تعریفشدهی موسیقی در دههٔ ۱۹۷۰ پا به عرصه گذاشت. گونههای هوی متال «هوی متال» در حال حاضر دارای دومعنای مجزاست: یکی نام گونهای از موسیقی به همراه زیرگونههای آن و دیگری سبکی است که گروههای اولیهٔ هوی متال در دهه ۱۹۷۰ داشتند که گاهی اوقات متال سنتی نیز نامیده میشود. شاخهها بلک متال مشخصات مشخصههای اصلی هویمتال که آنرا از راک جریان اصلی جدا میکردند عبارتند از 1- بهرهگیری از ریتم و ریفهای سنگینتر و خشنتر گیتار الکتریک، 2- بهکارگیری ملودی و تکنوازیهای گیتار لید (سولو) با زمانی طولانی، 3- استفاده از درونمایههای هارمونی سبکهای کلاسیک و بلوز و شکستن قالبهای راکاندرول 4- ریتمهای سنگینتر و قویتر با صدای کوبندهتر درامز و 5- آواز جیغگونه و آزادتر نسبت به آواز راک. که باید تفاوت در محتوای ترانهها را نیز به موارد پیش افزود. به گونهای که وجود اعتراض، سیاهنمایی وضعموجود، ضدجنگ بودن، عرفان و فرقهگرایی مذهبی (در دهه ۱۹۷۰) یا ضدمذهبی (بعدا) از ضروریات آثار هویمتال در دهههای نخستین بود. آلات موسیقی گروههای متال بیشتر اوقات از یک درامر، یک بیسیست، یک نوازنده گیتا ریتم، یک نوازنده گیتار لید (تکنواز) و یک خواننده که ممکن است نوازنده هم باشد تشکیل شدهاست. در برخی از زیرشاخههای هوی متال از کیبورد نیز استفاده میشود. گروههای هوی متال اولیه بیشتر از ارگهای هاموند استفاده میکردند که بعدها سینتیسایزر جایگزین آن شد. با این وجود گیتار بیشتر اوقات عنصر اصلی هویمتال است. از تغییر صدای گیتار برای ایجاد یک صدای قویتر و 'سنگین' استفاده میشود. با گذشت زمان تکنوازیها و ریفهای ظریفتر بخش اعظم «موسیقی هویمتال» را تشکیل داد. نوازندگان گیتار از تپینگ، سویپ پیکینگ و دیگر تکنیکهای پیشرفته برای نواختن سریع استفاده کردند. همچنین با توسعه فناوری، روشهای جدیدی برای تغییر صدای گیتار به وجود آمد. درون مایهها در هوی متال نیز مانند دیگر سبکهای پرطرفدار موسیقی، تصاویر بخشی از موسیقی را تشکیل میدهد. گرچه جلد آلبوم و نمایشهای صحنهای هیچگاه از خود موسیقی اهمیتی بیشتر نیافتند اما به اندازه خود موسیقی ابزاری برای نشان دادن محتوا شدند. بسیاری از هنرمندان از طریق هوی متال با هم همکاری میکنند تا مجموعهای از تجربههایشان را در هر قطعه ارائه کنند و از این طریق تجربیات متنوعتری برای شنوندگان ایجاد کنند. در این رابطه هوی متال از دیگر انواع هنر که تنها یک روش برای ابراز خود داشتند از تنوع بیشتری برخوردار است. در حالیکه بایک تابلوی نقاشی از طریق تصویر ارتباط برقرار میشود یا یک سمفونی از طریق شنیداری درک میشود، ایماژ هوی متال و درون مایه عمومی که تمامی موسیقی آنها را شامل میشود علاوه بر صدای موسیقی از طریق تصاویر روی آلبوم، اجرای صحنه، اشعار، لباس و آرایش گروهها ابراز میشود. تأثیر موسیقی کلاسیک تأثیرپذیری موسیقی هوی متال از موسیقی کلاسیک نوعا شامل تأثیر آهنگسازان باروک، رومانتیک یا کلاسیک مدرن همچون باخ، پاگانینی، واگنر و بتهوون است و نه موتسارت یا هایدن. ریچی بلکمور گیتاریست دیپ پرپل و رینبو از اوایل دهه ۱۹۷۰ نمادهای موسیقایی به عاریت گرفته از موسیقی کلاسیک را به کار گرفت. به دنبال ریچی بلکمور رندی رودز و اولی یان روت رویهی او را در درگیر کردن موسیقی کلاسیک در هوی متال ادامه دادند و طی دهه ۱۹۸۰ برای الگوی سرعت و تکنیک خود به اوایل قرن هیجده بازگشتند. اینگوی مالمستین-گیتاریست، تحت تأثیر موسیقی کلاسیک- که تبحر فنی وی الهام بخش شمار زیادی از نوازندگان نئو-کلاسیکال متال از جمله تیمو تولکی، مایکل رومئو، مایکل آنجلو بتیو و تونی مک آلپاین بوده است بیش از همه در این میان شناخته شدهاست. موسیقی کلاسیک و موسیقی هوی متال ریشه در سنن و آداب مختلفی دارند. موسیقی کلاسیک «موسیقی هنری» است در حالیکه هوی متال گونهای از «موسیقی عامهپسند» به شمار میآید. با این حال موسیقیشناسانی همچون نیکلاس کوک و نیکلا دیبن روی این مسئله تاکید کردهاند که بررسی و تحلیل دقیق موسیقی عامهپسند نشان داده که برخی اوقات این گونهٔ موسیقی از هنر سنتی تاثیر گرفته است. ریشه و سرچشمه اصطلاح «هوی متال» در ارتباط با نوعی موسیقی نامعلوم است. این اصطلاح قرنها در علم شیمی و علم فلزات مورد استفاده بودهاست و در «لغتنامه انگلیسی آکسفورد» نیز در همین لیست قرار گرفتهاست. از اولین نمونههای استفاده از این واژه در فرهنگ مدرن توسط نویسندهِ مخالف فرهنگ ویلیام اس بوروگز بودهاست. او در رماناش در سال ۱۹۶۲ بنام The Soft Machine به معرفی شخصیت اورانین ویلی، فرزند هوی متال پرداخت. وی در رمان بعدیاش در سال ۱۹۶۴ بنام Nova Express این مضمون را گشترش داد، هوی متال به عنوان استعارهای برای داروهای مخدر به کار رفت. موسیقی بلوز که خاستگاهاش آمریکا بود در میان هواداران راک در انگلستان بسیارتأثیر گذاربود و محبوبیت خاصی داشت. گروههایی مثل رولینگ استونز و د یارد بردز بسیاری از آهنگهای کلاسیک بلوز را با بالا بردن ضربآهنگ و استفاده از گیتار الکتریک بازخوانی کردند. در حالیکه آهنگهای اصلی با گیتار آکوستیک اجرا شده بودند. این تغییرات در موسیقی بلوز و دیگر موسیقیهایی که ریشه در فرهنگ مهاجران آفریقاییِ آمریکا داشت منجر به پیدایش اولین نمونههای موسیقی راک اند رول شد که الویس پرسلی از پیشگامان آن بهشمار میآید.
این سبک ریشه در موسیقی گروههای هارد راک انگلیسی و آمریکایی دارد که در سالهای پایانی دههٔ ۶۰ و آغازین دههٔ ۷۰ میلادی با الهام از بلوز/راک و سایکدلیک راک و آمیزهای از صداهای حجیم، خشن (دیستورشن) و تقویت شدهی گیتار، تکنوازیهای طولانی گیتار الکتریک و ضربآهنگهای سنگین، «موسیقی هوی متال» را آفریدند. سازهای استفاده شده در این سبک عمدتا گیتار الکتریک، گیتار بیس و درامز هستند که در شاخههای مختلف سازهای دیگر همانند کیبورد، ویولن، ویولنسل و گیتار آکوستیک به این مجموعه اضافه میشوند.
پس از گذشت چند سال از تشکیل اولین گروهها در این سبک، متال نه تنها بهعنوان یک ژانر موسیقی، بلکه بهعنوان شیوهای جدید برای بیان عقیدههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی افراد که معمولاً ساختار اعتراضی داشت شناخته شد. گروههایی همچون لِد زپلین، بِلَک سَبَث، رونی جیمز دیو و بعدا جوداس پریست در شکلگیری و گسترش این شاخه موسیقی در اواخر دهه شصت و دهه هفتاد تأثیر زیادی داشتند.
اوج اقبال این گونهٔ موسیقی نزد مخاطبان در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی بود و در این دوره شاخههای متعددی از هوی متال ایجاد شد که از بسیاری از آنها صرفاً تحت عنوان «متال» یاد میشود. هوی متال در سرتاسر دنیا طرفداران بسیاری دارد که اصطلاحا به آنها «متال هد» و «هدبنگر» میگویند.
کلاسیک متال
دث متال
دووم متال
فوک متال
گلم متال
گوتیک متال
گرایندکور
اینداستریال متال
نئو-کلاسیکال متال
نو متال
پاور متال
پراگرسیو متال
اسپید متال
سیمفونیک متال
ترش متال
کریسچن متال
در زیرگونههای ساخته شده در دهههای بعدی برخی از این ویژگیها از جمله تکنوازی گیتار لید یا استفاده از ریتمهای سنگین کنار گذاشته شده است. برای مثال در ترشمتال، دثمثال یا اسپیدمتال بر خلاف هویمتال بهرهگیری از ریتمهایی با تمپو بسیار بالا و سریع جزو اصول اساسی است. یا در نومتال و دیگر نمونههای متاخر متال، دیگر خبری از ملودی و تکنوازی گیتار نیست.
سبک آوازهای متال بسیار متنوع است. گسترهٔ این تنوع آوازهای اپرایی چند اوکتاوی ساخته راب هالفورد برای جوداس پریست و بروس دیکنسن برای گروه آیرن میدن تا آوازهای خشن لمی کیلمیستر از موتورهد و جیمز هتفیلد از متالیکا را شامل میشود.
در خصوص صدای زنده، شدت صدا یکی از مهمترین عوامل بهشمار میآید. به دنبال جیمی هندریکس و دِ هو[۱] گروههای اولیه هوی متال معیارهای جدیدی برای شدت صدا در حین اجرا تعیین کردند. تونی ایومی گیتاریست پیشگام گروه هوی متال بلک سبت، یکی از نخستین نوازندگان هوی متال است که به دلیل صدای زنده موسیقی دچار مشکلات فراوان در شنوایی خود شد. راک نواز دیترویت تد نوجنت و پیت تونشند-گیتاریست گروه دِ هو- تقریباً کر شدهاند. گروه یوداکسیس از کانادا معروف به داشتن طولانیترین و بلندترین طبلهای باس به طول شش پا هستند، که برخی از آن به عنوان دلیل اهمیت اندازه یاد میکنند. تثبیت صدای هوی متال در هجو راک با نام «این ضربه فقرات است» اثر گیتاریست «نایجل توفنل-که اعتراف کرد آمپلی فایرهای مارشال وی به گونهای تغییر یافتهاند که تا یازده بالا بروند-به تمسخر گرفته شدهاست.
در اواخر دهه هفتاد ابتدا تین لیزی و سپس جوداس پریست استفاده از دو گیتار لید (تکنواز)را باب کردند. گرچه پیش از آن گروههایی همچون ویشبون اش، اسکورپیونز، و ایسی/دیسی هم از دو گیتار استفاده میکردند، در حالیکه جوداس پریست ریتمی دوگانه را مورد استفاده قرار داد، تین لیزی از دو گیتار لید به عنوان بخشی از صدای ثابت موسیقی خود استفاده کرد. بسیاری از گروهها همچون آیرن میدن از این روند پیروی کردند. و حتی گاه شمار گیتارهای خود را به سه رساندند.
مورخان موسیقی راک معتقدند تأثیر موسیقی پاپ غربی هویت فرار از واقعیت را از طریق اشعار عجیب و خیالی به موسیقی هوی متال داده است. در همین حال موسیقی بلوز سیاهان آمریکا با تمرکز بر خسران، افسردگی و تنهایی، واقعیت برهنه هوی متال را به آن میدهد.
اگر مولفههای فضا و درونمایه هوی متال عموماً واقعیت متأثر از بلوز است، مولفه تصویری آن عموماً تحت تأثیر خیالپردازی موسیقی پاپ است. درون مایههای تاریکی، پلیدی، قدرت و الهام مولفههای زبانی خطاب قراردادن مشکلات زندگی هستند. هوی متال در واکنش به «صلح و عشق» فرهنگ هیپی در دهه ۱۹۶۰، به عنوان یک ضد فرهنگ، نشان داد که تاریکی جای نور را میگیرد و واقعیت برهنه جایگزین پایان خوش پاپ شده و همه چیز پایان خوشی نخواهد داشت. در حالیکه برخی از طرفداران معتقدند که ابزار تاریکی پیام هوی متال نیست، منتقدان هوی متال این نوع موسیقی را متهم به ستایش جنبههای منفی واقعیت کردهاند.
درون مایههای هوی متال عموماً عمیقتر از درون مایههای سادهانگارانه پاپ دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ است؛ که توجه آن معطوف به جنگ، نابودی اتمی، مسائل زیست محیطی، و تبلیغات سیاسی یا مذهبی بود. «خوکهای جنگی» اثر بلک سبت، «قاتل بزرگان» اثر آزی آزبورن، و عدالت برای همهی متالیکا، «دو دقیقه به نیمهشب» اثر آیرن میدن و بسیار از آوازهای سیستم آو ا داون نمونههایی از بحث «وضعیت امور» هستند. گاهی اوقات تفسیر بیش از حد ساده میشود چرا که واژگان شعری متال در اصل به دوگانگی تاریکی در برابر روشنایی، امید در برابر نومیدی یا خوب در برابر بد میپردازد و جایی برای سایههای پیچیده خاکستری باقی نمیگذارد.
بسیاری هوی متال را بیشتر با شیطانپرستی مترادف میدانند. با اینحال استفاده از نمادهای شیطانپرستانه و ضدمسیح به مرور و پس از یکی دو دهه از آغاز به کار گروههای هوی متال، و بیشتر در زیرگونههای فرعی متال رایج است. بیشتر گروههای نخستین در دهههای هفتاد و هشتاد نوعی عرفان مسیحی را دنبال میکردند و استفاده از گردنبند و نشان صلیب به هنگام اجرای زنده یا حتی بر روی آلات موسیقی کاملا معمول بود.
مسئلهٔ دیگر نقش عمدهی تریتون و گامهای کروماتیک در هوی متال است. استفاده از یک فاصله متنافر مرکب از یک نت روت و یک چهار تقویت شده/پنج تضعیف شده، مثلاً C و F، منجر به تولید یک صدای «سنگین» و «پلید» تا حدی میشود که استفاده از آن در قرون وسطی ممنوع بود و اصطلاحا به آن «ابلیس در موسیقی» گفته میشد. استفاده از تریتون از عناصر زیربنایی تک نوازیها و ریفهای هنرمندان هوی متال است و از نمونههای اولیهٔ آن میتوان به بخش آغازین آهنگ «یکشنبهٔ سیاه» از آثار بلک سبث اشاره کرد.
اواخر دوره باروک در موسیقی غرب نیز اغلب از طریق دیدگاه گوتیک تفسیر شد. در آهنگ «آقای کراولی» -از آثار آزی آزبورن و گیتاریست رندی رودز- از یک ابزار نی مانند سینتی سایزر و تک نوازیهای گیتار الهام گرفته از باروک برای خلق حالتی خاص برای اشعار آزبورن در ارتباط با عالم به علم غیب آلیستر کراولی استفاده شدهاست.
رودز در بخش آغازین آهنگ «خاطرات یک دیوانه» در سال ۱۹۸۲، تأثیر بسیاری از«Etude #۶» اثر آهنگساز کوبایی گیتار کلاسیک لئو بروور گرفت. او همانند بسیاری دیگر از گیتاریستهای متال دهه ۱۹۸۰ صراحتا از مطالعات «آموخته» نظریه موسیقی برای تثبیت صنعت ضعیف مجلات آموزشی گیتار از جمله «گیتار برای آهنگسازان حرفهای» که طی دهه شکل گرفته بود استفاده کرد. با این وجود در اکثر موارد، آهنگسازان متال که تکنیک و بلاغت موسیقی کلاسیک را به عاریت گرفته بودند تلاشی نکردند تا آهنگساز کلاسیک باشند.
در دایره المعارف انکارتا آمدهاست: «زمانی که متن به موسیقی ارتباط داده شد، باخ توانست برای ایدههای کلامی معادلهای موسیقیایی بنویسد. گروههای پراگرسیو راک مثل امرسون، لیک اند پالمر و یِس پیش از پیدایش هوی متال این پدیده را بررسی کردهاند.
هوی متال از موضوعات فاجعهآمیز و تصاویر قدرت و تاریکی استفاده کره و قابلیت ترجمه دقیق ایدههای زبانی به موسیقی برای کسب اصالت و اعتبار آن ضروری است. آلبوم Powerslave آیرن میدن یک مثال در این مورد است. طرح روی جلد و تم آهنگ «Powerslave» (همنام با آلبوم) تاثیرگرفته از فرهنگ مصر باستان است و بسیاری از آهنگهای درون آلبوم از اصواتی تشکیل شدهاند که یاد آور مرگ و زندگی هستند. نمونه آن آهنگ «The Rime of the Ancient Mariner» بر اساس شعری از ساموئل تیلور کالریج است. آهنگ دوم آلبوم A Farewell to Kings گروه راش یک اثر ۱۲ دقیقهای بهنام «Xanadu» است که از شعر کالریج و پیش از آن از ساختهٔ آیرن میدن الهام میگیرد.واژه هوی متال
مردم هوی متال اورانوس با بیماریها، داروهای ارگاسم و روش زندگی سرد خوشان در ساحل آبی غبارآلود پیچیده شدند و مردم مینراد با موسیقی متال[۲]
با توجه به تاریخ انتشار این کتابها چنین به نظر میرسد که بوروگز قصدی در مورد مرتبط ساختن این واژه با موسیقی راک نداشته است؛ با این وجود ممکن است نوشتههای بوروگز برکابردهای بعدی این واژه تأثیراتی گذاشته باشند.
اولین استفاده از واژه «هوی متال» در غزلیات آوازی در اصطلاح «heavy metal thunder» در سال ۱۹۶۸ میباشد. [۳]:
I like smoke and lightning
Heavy metal thunder
Racin' with the wind
And the feelin' that I'm under
در کتاب «تاریخ هوی متال» عنوان شده که «هوی» از «hippiespeak» گرفته شده به معنای هر چیزی که؟؟؟؟[نیازمند منبع]
کلمه «هوی» (به معنی جدی و عمیق یا سنگین و سخت) است.
ارجاعات به «موسیقی هوی»، با این تعریف که معمولاً از انواع دیگر موسیقی عامهپسند سرعت کمتر و قدرت بیشتری داشت، رواج یافته بود. آیرن باترفلای برای اولین بار در سال ۱۹۶۸ آلبومی به نام «هِوی» منتشر کرد و توضیح روی جلد آلبوم بدین صورت بود: «آیرن- سمبل چیزی سنگین در آهنگ، باترفلای- نور، جذاب و متحرک....شیئی که براحتی میتوان در تخیلات از آن استفاده کرد.
این حقیقت که لد زپلین (که نام آن تا حدودی ارجاع به تمسخر کیت مون که «مثل بالونی سربی فرو میروند» است) هوی متال را در نام آلبومش افزود ممکن است دلیل عدم استفاده بیشتر از این واژه باشد.
در اواخر دهه ۱۹۶۰، بیرمینگهام، انگلیس کماکان مرکز تولیدات صنعتی بود. با توجه به گروههای راک که در گوشه و کنار شهر ایجاد شده بودند-از جمله لد زپلین، دِ موو، و بلک سبث- برخی افراد بر این باورند که واژه هوی متال ممکن است ارتباطی با این فعالیتها داشته باشد. در بیوگرافیهای دِ موو عنوان شدهاست که صدای ریفهای گیتارهای هوی آنها بود که در میان متال میدلند محبوبیت داشت.
آلبوم ۱۹۶۸ بلو ایستر کالت با نام کلاب نینجا، نشاندهندهٔ استفاده گروه از سمبلهای شیمیایی برای سرب است – «یک فلز سنگین». سندی پرلمن تهیه کننده، مدیر و ترانه نویس بلو ایستر کالت، ادعا کردهاست که اولین فردی بودهاست که از واژه هوی متال برای موسیقی راک در سال ۱۹۷۰ استفاده کردهاست. پرلمن در جریان ایجاد تصویری از گروه که در برگیرنده اشارات شوخی آمیز به پدیدههای غیبی باشد به استفاده از یک سمبل برای گروه رسید(مانند استفاده از سمبل آیرن میدن که بعدها در آلبوم هنری آنها استفاده شد)، شیمیایی سمبل برای سرب یکی از سنگینترین فلزات. او این واژه را برای توضیح نوع موسیقی که بلو ایستر کالت اجرا کرد پیشنهاد کرد.
یکی از فرضیههای اخیر اما جنجال برانگیز در مورد ریشه این ژانر از طرف «چاس» که در سال ۱۹۶۹ مدیر Jimi Hendrix Experience بود در مصاحبهای تلویزیونی وی با برنامه تلویزیونی PBS TV به نام «Rock and Roll» در سال ۱۹۹۵ پیشنهاد شد.او عنوان کرد: واژه هوی متال از یک مقاله در نیویورک تایمز که راجع به بررسی یک نوازنده بنام Jimi Hendrix بود نشات گرفتهاست... مانند گوش دادن به نوای سقوط فلزات سنگین از آسمان. با این وجود منشاء دقیق این ادعا پیدا نشدهاست و بحثهای بسیاری در مورد صحت آن وجود دارد.
در ماه مه ۱۹۷۱ مایک ساندرز-منتقد موسیقی راک- در مجلهٔ Creem کلمهٔ «هوی متال» را در یک نقد مساعد راجع به آلبوم Kingdom Come گروه سِر لُرد بالتیمور بهکار برد. تا به امروز این نقد، اولین منبع چاپی است که در آن از عبارت «هوی متال» برای اشاره به یک «ژانر موسیقی» استفاده شده است.
«هوی متال» ممکن است در ابتدا توسط برخی منتقدان موسیقی برای تمسخر بکار گرفته باشد، اما هواداران آن سریعا آن را پذیرفتند. سایر گروهها از جمله دیپ پرپل-که از قبل ایجاد شده بودند و ریشه در پاپ و یا پراگرسیو راک داشتند، بلافاصله از هوی متال استفاده کرده و با یک رویکرد خشن تغییراتی در آن ایجاد کردند.خاستگاه (دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰)
پس از آن موسیقی بلوز مورد توجه بسیاری از موسیقیدانان و نوازندگانی قرار گرفت که سعی داشتند با بهرهگیری از این نوع موسیقی و فرصتی که گیتار الکتریکهای جدید ایجاد میکرد، صداهای بلندتر و بیشتری-هماهنگ و ناهماهنگ-تولید کنند. از آنجاییکه شیوهٔ نواختن درامز در بلوز-راک استفاده از ضربههای بسیار ساده بر روی طبلهای کوچک بود، درامرها به استفاده از سِتهای درامز پیچیدهتر و پرصداتر رویآوردند تا بتوانند با صدای گیتار که هر روز بلند و بلندتر میشد مقابله کرده و شنیده شوند. به همین ترتیب خوانندگان نیز تکنیکهای خود را تغییر داده و با اتکای بیشتر بر روی آمپلی فایر، روند تصنعیتر و دراماتیک را پیش روگرفتند. در همین راستا پیشرفتهای حاصله در صنعت ضبط، نوازندگان و خوانندگان را قادر ساخت این تغییر رویه و افزایش قدرت و صدا را بهراحتی ضبط کنند.
اولین نمونه موسیقیای که بهعنوان هوی متال نامگذاری شد در اواخر دهه ۱۹۶۰ از منطقه بیرمنگام در انگلستان شنیده شد. زمانیکه گروههایی همچون لدزپلین و بلک سبث رویهای کاملاً غیرسنتی را نسبت به استانداردهای بلوز در پیش گرفتند و موسیقیای جدید بر پایهٔ گامها و تنظیمات موسیقی بلوز ابداع کردند. این گروهها بهشدت تحت تأثیر موزیسینهای سایکدلیک راک ایالات متحده از جمله جیمی هندریکس و کریم در انگلیس بودند. جیمی هندریکس گیتار بلوز-راک را تغییر داده و نقش عمدهای را به این ساز در موسیقیاش داده بود. او پلی میان «موسیقی سیاهان آمریکا» و «نوازندگان راک اروپای سفید» بود.
از دیگر افرادی که در این روند تأثیرگذار بودند وانیلا فیوج بود که تُنهای پاپ را آهسته و توهمزا کرد و گروههای دِ هو و د کینکس که با تلفیق پاور کُرد و آکُردهای خشنتر در ژانر راک، راهی برای نمونههای مختلف هوی متال باز کردند. نمونه تأثیر گذار دیگر کریم بود که قالب پاور تریو[۴] را ابداع کرد و در هوی متال سهم عمدهای را به خود اختصاص داد.
برخی بر این باورند که «You Really Got Me» گروه د کینکس اولین آهنگ هوی متال بود که ساخته شد. د کینکس در ضبط این اثر که در سال ۱۹۶۴ منتشر شد از گیتار دیستروشن و امکاناتی که آمپلیفایرهای جدید در اختیارشان میگذاشت استفاده کرده بودند. در اواخر سال ۱۹۶۸ اصوات هوی بلوز برای بسیاری از مردم آشنا بودند؛ بسیاری از طرفداران و موسیقیدانان بازخوانی «Summertime Blues» -اثر ادی کوچران- توسط گروه بلو چیر را اولین آهنگ واقعی هوی متال میدانند. بسیاری از متخصصان بیتلز از آهنگ «Helter Skelter» در آلبومThe White Album و تک آهنگ انقلاب(۱۹۶۸) یاد میکنند که استانداردهای جدیدی برای میزان تغییر و خشونت صوت در آلبومهای پاپ و
موج نو هوی متال انگلیسی (در انگلیسی به اختصار NWOBHM نوشته میشود) جنبشی بود در سبک هوی متال که در دههٔ ۷۰ میلادی در بریتانیا اتفاق افتاد و در دههٔ ۸۰، این جنبش توانست که نظر همگان را در جهان معطوف به خود کند تا حدی که بعضا این جنبش را با دوره بیتل مانیا مقایسه کردهاند. آغاز این دوره که با آلبوم بریتیش استیل گروه جوداس پریست شروع شد در واقع واکنشی بود به خاموشی تدریجی جلال و شکوه موسیقی هوی متالی گروههای بزرگی چون دیپ پرپل، لد زپلین و بلک سبت که کم کم در حال ترک صحنه بودند. گروهای موسیقی که در این جنبش فعالیت میکردند با کاستن از تاثیرات سبک موسیقی بلوز و عناصر کلیشهای پانک و بالا بردن سرعت تمپو و استفاده از جلوههای خشن تر برای اصوات، توانستند تصویری پرابهتتر و خشنتر را برای این سبک، هوی متال، ارائه کنند و این تغییرات، چشمانداز جذاب و بسیار هیجان انگیزی را برای هوادران این سبک فراهم مینمود. این دوره مانند چشمه جوشانی بود که بسیاری از گروههای متال مانند متالیکا تحت تأثیر موسیقی گروههای این جنبش همچون جوداس پریست، آیرن میدن، ساکسن، موتورهد و دایمند هد قرار گرفتند.
گروه ساکسن
باوجود آنکه موج نو هوی متال انگلیسی در ابتدا از چشمان منتقدان در انگلستان و آمریکا دور ماند ولی توانست که در اوایل دههٔ ۸۰ میلادی چهره غالب هارد راک را به خود بگیرد. مشخصههای موسیقایی این سبک عبارت هستند از ضرب آهنگهایی با تمپوی بالا، استفاده از پاور کوردها، بکارگیری سولوهای سریع و آهنگین، خوانندگی با کوک اصوات بالا و اشعاری که اغلب حال و هوای افسانهای و خیالی دارند. چهرهای که اعضای این گروهها به خود میگرفتند اغلب بدین شکل بود که آنان موهای بلندی داشتند، به تقلید از جوداس پریست لباسهایی چرمی میپوشیدند که اغلب زنجیری از فلز را به همراه داشت، این چهره بعدها در دههٔ ۸۰ به نام هوی متال ثبت شد.
آغاز این دوره را همزمان با فعالیت گروههایی چون آیرن میدن، ساکسن، موتورهد، جوداس پریست، سامسن، دف لپارد، تانک و انجل ویچ میدانند. اما اولین گروه و پیشرو این سبک گروه ولزی باجی است.
مانند هر سبک و جنبش دیگر موسیقی این سبک هم در دوره ای دچار نقصان و افول شده است، بسیاری از طلایه داران و پیشروان این جنبش نتوانستند از مراحل اولیه موفقیت آمیز خود گذر کنند و آن را گسترش دهند. همچنین طلوع یک جنبش دیگر متال در لس آنجلس که بوسیله گروه هایی چون گانز ان روزز، ون هلن و ماتلی کرو و جذب هواداران جوان و شرکتهای نشر نیز در افول موج نو هوی متال انگلیسی بی تاثیر نبود. شرکتهای نشر آثار موسیقی، گروههای لس آنجلسی را به گروههای زیر زمینی موج نو هوی متال انگلیسی ترجیح می دادند و حمایت بیشتری از آنان می کردند. ظهور ترش متال نیز در همان زمان نیز عامل دیگری بود که باعث شد خیلی از هواداران جذب آن شوند.
هارد راک (به انگلیسی: Hard Rock) یا هوی راک یکی از زیرشاخههای موسیقی راک است که ریشه در سبکهای سایکدلیک راک و گاراژ راک اواسط دههٔ ۶۰ میلادی دارد. اصوات اینگونهٔ موسیقی به شکلی آشکار از صداهای راکِ معمول سنگینتر و خشنتر هستند(نه به اندازهٔ هوی متال). هنرمندان هارد راک برای خلق آثارشان از نوای دیستُرت شدهٔ گیتار الکتریک، گیتار بیس، درامز، پیانو و کیبورد بهره میبرند. مشخصات موسیقایی
هارد راک بدون شک تحت تاثیر موسیقی بلوز قرار داشتهاست. در این سبک از گام پنتاتونیک به وفور استفاده میشود که در بلوز هم بسیار پرکاربرد است. بر خلاف جریان غالب بر بلوز آکوستیک، هارد راک از سازهای مدرنتری استفاده میکند همانند گیتار الکتریک و گیتار باس و درامز. نکته مشخص جدایی هارد راک از بلوز در استفاده از آکوردهاست، بر خلاف بلوز در هارد راک از آکوردهای ماژوری که ریشه در گام مینور دارند استفاده میشود.
گروهها و افراد تاثیرگذار
گروه لدزپلین (۱۹۶۹)
در ابتدای پدید آمدن هارد راک گروههای چون د هو و د یاردبِردز تاثیر به سزایی در این سبک داشتند. همانطور که گفتهشد بلوز تاثیر بسیاری در موسیقی راک داشت. گروههای راک آمریکایی و انگلیسی شروع به سنگین تر کردن اصوات و ریفهای گیتار کردند و همچنین صدای درامز حجیمتر شد و خوانندهها با صدای بلندتری چون فریاد میخواندند. از دیگر گروههای تاثیرگذار در دوره ابتدایی این سبک میتوان لد زپلینو دیپ پرپل را نام برد، همچنین در این میان نمیتوان تاثیر نوازندگان و گروه هایی چون جیمی هندریکس، ریچی بلکمور، اریک کلپتن جف بک ایرو اسمیت را نادیده گرفت.
تاریخچه
آغاز (دههٔ ۶۰ میلادی)
گروههای راک آمریکایی و بریتانیایی با ایجاد تغییرهایی در موسیقی راک اند رول و افزودن عناصری همچون صدای خشنتر، ریفهای گیتار سنگینتر، کوبندهتر کردن نوای درامز و تقویت صدای خواننده اولین تلاشها در شکلگیری هارد راک را آغاز کردند. نمونههای اولیهٔ آثار پدیدآمده از دل این جریان «Born to be Wild» از استپنولف، «You Really Got Me» از د کینکس، «Happenings Ten Years Time Ago» از د یاردبردز و «My Generation» د هو بودند. در همان دوره جیمی هندریکس گونهای موسیقی بلوز تاثیرگرفته از سایکدلیک راک را خلق کرد که با تلفیق عناصری از جَز، بلوز و راک اند رول منجر به پیدایش یک فرم موسیقایی بدیع شد. او به همراه دیو دیویس از د کینکس، اریک کلپتن از گروه کریم، پِت تاونشِند از د هو و جف بک از د یاردبردز اولین گیتاریستهایی بودند که به استفاده از افکتهای جدید مانند فیزر، آدیو فیدبک و دیسترشن رویآوردند.
هارد راک در اواخر دههٔ ۶۰ میلادی با گروههایی همچون د هو، دیپ پرپل، آیرن باترفلای، بلو چیر و لد زپلین ظهور کرد. موسیقی آنها ترکیبی از راکهای اولیه و صداهای سنگینتر شدهٔ بلوز راک و اسید راک بود. دیپ پرپل با آلبومهای Shades of Deep Purple (۱۹۶۸)، The Book of Taliesyn (۱۹۶۸) و Deep Purple (۱۹۶۹)، کمک شایانی به پیشرفت این سبک کرد و البته آلبوم چهارم آنها به نام In Rock که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد متمایزترین اثر آنها در این مسیر بهشمار میآید. اولین آلبوم لدزپلین با نام لدزپلین (۱۹۶۹) و اولین آلبوم لایو گروه د هو با نام لایو در لیدز (۱۹۷۰) نمونههای دیگری از اولین آثار هارد راک هستند. اصالت بلوزی این آثار کاملا هویداست و در این آلبومها چندین اثر از هنرمندان شاخص بلوز یا بازخوانی شدهاند یا از آنها در ساخت آهنگها اقتباس شدهاست.
دورهٔ اول (دههٔ ۷۰ میلادی)
آلبوم سوم لدزپلین با نام لدزپلین ۳ که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد نسبت به آلبوم دوم گروه، بیشتر به فولک راک گرایش داشت اما سنگینی موسیقی قبلیشان هم در آن حفظ شده بود. سال ۱۹۷۱ با انتشار آلبوم تحسینشدهٔ Who's Next از گروه دِ هو همراه بود. آلبوم سوم دیپ پرپل هم که با نام Machine Head در سال ۱۹۷۲ منتشر شد از تلاشهای هنرمندان راک این دوره در جهت گسترش هارد راک به شمار میآید. از این اثر به عنوان یکی از اولین آلبومهای هوی متال گروه دیپ پرپل هم یاد میشود که البته بعضی از اعضای گروه این عنوان را برای Machine Head نمیپذیرند. دو آهنگ «ستارهٔ بزرگراه» و «دود بر فراز آب» از آهنگهای موفق این آلبوم هستند. محبوبیت آهنگ «دود بر فراز آب» نزد هواداران به اندازهای است که بسیاری، ریف ابتدای آهنگ را که از ۴ پاورکورد تشکیل شده به عنوان شناسهٔ موسیقایی دیپ پرپل میشناسند.
گروه اسکاتلندی نازارث در پرفروشترین آلبومشان با نام موی سگ (۱۹۷۵) هارد راک را با عناصر تجاری درهم آمیختند و این آلبوم به منشا الهام گروههای دیگر تبدیل شد.
طی دههٔ ۷۰ میلادی، هارد راک به شاخههای دیگر موسیقی سرایت کرد. الیس کوپر در سال ۱۹۷۲ با آلبوم پرفروش School's Out این سبک نوظهور را را در مرکز توجه بازار موسیقی قرار داد. در سالهای بعد گروههایی مثل کوئین، اروسمیث و مانتروز در آلبومهای آغازینشان، هرکدام روایتی متفاوت از هارد راک را به مخاطبها ارائه کردند. در سال ۱۹۷۴ یکی دیگر از گروههای نامدار این سبک بهنام بد کمپانی در انگلستان ظهور کرد و این با انتشار سومین آلبوم گروه کویین با نام Sheer Heart Attack همزمان بود. آهنگ «Stone Cold Crazy» از این آلبوم در سالهای بعد منشا الهام گروههای ترش متال مانند مگادث و متالیکا شد. کوئین شیوهٔ جدیدی از چیدمان آواز و گیتار در موسیقی راک را ارائه کرد که مخلوطی بود از هارد راک با گلم راک، هوی متال، پراگرسیو راک و گاهی هم اپرا. در اواسط دههٔ ۷۰ گروههای مهم دیگری مانند کیس و راش هم ظهور کردند و با پیوستن به جریان ایجاد شده به گسترش هارد راک کمک کردند. البته گروه راش بعد از سه آلبوم اولشان بیشتر به پراگرسیو راک متمایل شدند.
موسیقی هاوس (به انگلیسی: House music) سبکی از موسیقی رقص الکترونیک است که ابتدا در دیسکوتکهای حامیان آمریکایی آفریقاییتبارها، آمریکاییهای لاتینتبار، فرانسویها و همجنسگراها در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی ابتدا در شیکاگو و سپس در نیویورک، نیوجرسی، دیترویت، و میامی پرطرفدار شد و سرانجام قبل از برانگیختهشدن در جریان اصلی موسیقی پاپ و موسیقی رقص به اروپا رسید. هاوس به شدت متأثّر از موسیقی سول و فانک برانگیخته شده در سبک دیسکو است. هاوس عموماً از سازهای ضربی سبک دیسکو استفاده میکند، مخصوصاً هنگام استفاده از طبل باس بر روی هر ضرب، میتواند شامل یک سینثسایزر نمایان برای خط باس، درامز الکترونیک، افکتهای الکترونیکی و نمونههای فانک و پاپ و صدای خواننده با تأثیر از افکت پسآوایی و بازآوایی باشد. اصطلاح موسیقی هاوس از اسم کلوپ شبانه ای به نام The Warehouse مشتق می شود که در سال های ۱۹۷۷ تا 1983 در شیکاگو وجود داشت. این کلوپ عمدتاً توسط آمریکایی آفریقاییتبارهای همجنسگرا و آمریکاییهای لاتینتبار اداره می شد که برای رقص با موسیقی اجرا شده توسط دی جی ساکن در همانجا (Frankie Knuckles) می آمدند. وجه تسمیه
موسیقی هاوس ریشههای سبکی ریشههای فرهنگی سازهای موسیقی محبوبیت عمومی از سالهای میانی دههٔ ۱۹۹۰ میلادی در تمام دنیا مشتقها ریو، گاراژ هاوس زیرسبکها اسید هاوس، بریک بیت، دارک هاوس، دیوا هاوس، یورو هاوس، مایکروهاوس، پراگرسیو هاوس، الکترو هاوس، دریم هاوس، دیسکو هاوس، وکال هاوس، هاردبگ سبکهای درهمآمیخته آلترنتیو دنس، امبینت هاوس، دیپ هاوس، تمپو پائین، فانکیهاوس، الکترونیک راک، هاوس-پاپ، هیپ هاوس، لاتین هاوس، مَدچِستِر، نئو سول، تِک هاوس، لیکوئید فانک حلقههای منطقهای شیکاگو، فرانسه، سن فرانسیسکو، ایتالیا، بریتانیا، کره جنوبی، نیویورک، نیوجرسی، میامی، دیترویت
موسیقی کلاسیک به موسیقی هنری اروپا گفته میشود. شروع این موسیقی را از سدههای میانه در حدود سال ۵۰۰ پس از میلاد میدانند. دورههای موسیقی کلاسیک
موسیقی کلاسیک را از نظر سبک و تحوّل تاریخی آن به چند دوره کوچکتر تقسیم کردهاند.
موسیقی سدههای میانه
این دوره با سقوط امپراتوری روم شروع و تا رنسانس در اروپا ادامه مییابد. این دوره، دوره شروع و آغازین گامهای موسیقی کلاسیک است.
موسیقی رنسانس
در این دوره که شامل سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ میلادی میشود. موسیقی کلاسیک به طور عمده در ایتالیا شکل گرفتهاست و بیشتر قطعات آثار آوازی هستند.
موسیقی باروک
نوشتار اصلی: موسیقی دوره باروک
این دوره از سال ۱۶۰۰ میلادی شروع وتا حدود ۱۷۶۰ میلادی ادامه مییابد. لغت باروک در عالم هنر(نه فقط موسیقی) معادل استادانه زینت دادن و یا ماهرانه درست کردن به کار میرود که از مشخصات بارز هنر این سالها بودهاست.
موسیقی این دوره همانند سایر هنرهای هم عصر خود بیانگر اشرافیت و قدرت حکومتهای اروپایی بودهاست. نیاز کلیسا برای جذابتر کردن نیایش نیز در گسترش این سبک تاثیر بسیاری داشتهاست.
یکپارچگی در حالت موسیقی از ویژگیهای موسیقی این دورهاست.
از معروفترین موسیقیدانان این سبک میتوان باخ و ویوالدی را نام برد.
دوره کلاسیک
نوشتار اصلی: موسیقی دوره کلاسیک
دوره کلاسیک سالهای ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ میلادی را شامل میشود.
قرن هجدهم مصادف بود با جریان روشنی فکر، یا آزادی اندیشه از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه متافیزیک و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی اشرافی و به نفع زندگی طبیعی و ساده، علیه خودکامگی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی مردم و تعلیم و تربیت همگانی.در این دوره برای اولین بار در موسیقی این فکر ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد، یعنی موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی. پس از دوره کلاسیک با هنر موسیقی بر پایه ایده «هنر به خاطر هنر» برخورده میشد.
هنر در این دوران بیشتر متوجه سادگی است تا تزئینات ماهرانه دوران باروک، ولی در زمینه موسیقی این رویکرد به عکس اتفاق میافتد. بر خلاف دورهٔ باروک در دوران کلاسیک حالتهای مختلف و متضادی در ارائه احساس در موسیقی وجود دارد. بافت موسیقی کلاسیک نیز بیشتر هموفونیک است تا پلی فنیک. از هنرمندان این دوره میتوان از هایدن، موتزارت و بتهوون نام برد.
دوره رمانتیک
نوشتار اصلی: موسیقی دوره رمانتیک
سبک رمانتیک سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۹۱۰ را شامل میشود.دراین دوره، احساسات نقش بسزایی در موسیقی پیدا میکند. موسیقی در این دوره بصورت ابزاری در دست آهنگساز مطرح کردن احساسات شخصی اوست.
موسیقی قرن بیستم
این دوره را دوره مدرنیسم یا نوگرایی موسیقی کلاسیک میدانند. آهنگسازان این دوره هرچه بیشتر سعی کردند تا کارهای خود را از سبکهای گذشته متمایز و از باورها و قانونهای گذشته عبور کنند.
موسیقی کلاسیک معاصر
موسیقی کلاسیک معاصر از سال ۱۹۷۰ میلادی آغاز شدهاست و تاکنون ادامه دارد. آهنگسازان معاصر کلاسیک بیشتر به ساختن موسیقی مینیمال و آوانگارد روی آوردهاند.
نمودار دوره زمانی آهنگسازان و سبک آنها
فولک متال (به انگلیسی: Folk metal) یکی از گونههای موسیقی هوی متال است که در دههٔ ۹۰ میلادی در اروپا گسترش یافت. این گونهٔ موسیقی همانطور که از ناماش پیداست ترکیبی از هوی متال و عناصر موسیقی فولک است که شامل استفاده از سازهای موسیقی فولک و آواز خواندن[۱] به آن شیوه در قطعات متال است.
اولین گروهی که موسیقی فولک را با قطعات متال درهم آمیخت گروه انگلیسی اسکایکلد بود. آلبوم آغازین آنها با نام پسران خیرهسر مام زمین در سال ۱۹۹۱ منتشر شد. پس از آن و تا سالهای میانی دههٔ ۹۰ گروههای دیگری در مناطق مختلف اروپا و اسرائیل به فولک متال روی آوردند. در این میان، گروه ایرلندی Cruachan، گروه اسرائیلی ارفند لند و گروه آلمانی سابوی تو سالی هرکدام پیشقراول گونههای متنوع فولک متال بر حسب بنمایهٔ موسیقایی مناطق مختلف شدند و زیرشاخههای سلتیک متال، اورینتال متال و مدیوال متال را پدید آوردند.
با وجود گروههای مختلف که از مناطق و اقوام گوناگون به این ژانر جدید پرداختند، فولک متال آنچنان که باید فراگیر نشد و تا اواخر دههٔ ۹۰ میلادی کمتر شناخته شده بود. در سالهای آغازین قرن بیست و یک، فولک متال بالاخره به جایگاهی که شایستهاش بود دست یافت. از حرکتهای مثالزدنی این دوره میتوان از گروههای فنلاندی مانند فینترول، انسیفروم، کرپیکلانی، توریساس و مونسارو نام برد.
از مشخصههای بارز فولک متال تنوع این گونهٔ موسیقی است و گروههای مختلف این ژانر هرکدام به سبک و سیاق خودشان ترکیبهایی متنوع از هوی متال و موسیقی فولک را ارائه میکنند. گسترهٔ وسیعی از سازهای موسیقی عامیانه توسط گروههایی که در برخی موارد بیش از ۶ عضو برای نواختن قطعهها دارند مورد استفاده قرار میگیرند. در این میان گروههایی هم هستند که بهجای بهکار گرفتن نوازندگان متعدد از کیبورد برای شبیهسازی نوای سازهای آکوستیک استفاده میکنند. در متن آهنگهای فولک متال اغلب به مضامینی مانند باورهای پیشا ترسایی(مسیحی)، طبیعت، خیالپردازی، اساطیر و تاریخ پرداخته میشود.
سمفونیک متال (به انگلیسی: Symphonic metal) یا اپرا متال سبکی از هوی متال است که در آن از عناصر سمفونیک استفاده میشود. این عناصر شبیه همان عناصر سمفونیک کلاسیک اجرا میشوند. در واقع سمفونیک متال دو تعریف مجزا دارد؛ اولی همان تعریف اشاره شده یعنی یکی از زیر شاخههای هوی متال و دیگری نامی است که به دیگر زیر شاخههای متال داده شدهاست و گونههایهای مختلف این زیر سبکها را ترکیب میکند و این با استفاده از تاثیر گذاری خوانندگی یک خواننده زن و حال و هوایی اپرایی/کلاسیک انجام میپذیرد بطوریکه قطعه موسیقی آفریده شده احساس سمفونیک بودن را به شنونده القا میکند.
ویژگیهای موسیقایی [ویرایش]
سمفونیک متال با تعریف یک سبک، پایه و اساس موسیقی برگرفته از نمونههای اولیه گوتیک متال، پاور متال و موسیقی کلاسیک دارد.
گیتار و گیتار باس در این سبک بطور معمول از الگوهای گوتیک متال بوسیله ترکیب کردن دیگر سبکهای گیتار در متال استفاده میکنند. معمولاً در این روش سبکها آمیختهای از پاور متال، دث متال، بلک متال و پروگرسیو متال را در بردارند البته گاهی عناصر راک هم به آن افزوده میشود. بطور نمونه سمفونیک متال با ترکیب عناصر سبکهای نام برده شده و عناصر موسیقی کلاسیک، قطعاتی را خلق میکند که به شدت حال و هوای سمفونیکی دارد. گروههایی که از عناصر راک استفاده میکنند معمولاً برداشت خیلی سادهای از سبک را ارائه میدهند. آنها با استفاده از ملودیهایی ساده و جذاب موسیقی دلخواهتر و همگانیتری را عرضه میکنند. اما عنصر دیگری که در این سبک وارد میشود استفاده هرچه بیشتر از ملودیها و سولوهای نواخته شده توسط گیتار است. این عنصر حال و هوای آتشیتری به این سبک میدهد، البته باید گفته شود که این ویژگی از پاور متال الهام گرفته شدهاست.
کیبوردها نقش بسیار مهمی را در سمفونیک متال بازی میکنند و در واقع نقش کیبورد را میتوان نقطه کانونی موسیقی این سبک دانست. هنگامی که دیگر سازها قطعاتی نسبتا ساده را مینوازند این کیبورد است که قطعات پیچیدهتر و تکنیکیتر را مینوازد. در هر سبک شناختهشدهای که مربوط به سمفونیک متال باشد، تنها کیبوردها هستند که برای نواختن قطعات کلاسیک یک آهنگ استفاده میشوند. این ساز توانایی پوشش دادن تمام فرمهای موسیقی کلاسیک را دارد. بعضی مواقع در هنگام اجراهای زنده شاهد آن هستیم که گروهها تمایل دارند بهجای استفاده از سمپلهای دیجیتالی کیبورد، از ارکستر و سازهای واقعی بهره ببرند.
حال و هوای موسیقی در این سبک بسته به خود قطعه موسیقی دارد، اگرچه حتی آهنگهایی که حال و هوایی بیمارگون و دهشتناک دارند در نهایت حس خوبی را به شنونده القا میکنند. جو و حال و هوای موسیقی در این سبک کاملا از نحوه اجرای کیبورد و دیگر سازهایی که از کیبورد تقلید میکنند مشخص میشود.
اشعار استفاده شده در این سبک از موضوعات بسیاری بهره میبرند. معمولاً اشعار در این سبک موضوعاتی از اشعار سبک پاور متال را به عاریه میگیرند. اشعار در سمفونیک متال مانند آنچه در گوتیک متال اتفاق میافتد برای تهیهٔ آلبومهای مفهموی مرتب میشوند.
گروههای سمفونیک متال در قسمت خواننده معمولاً از یک خواننده زن بهره میبرند تا بتوانند از توانایی آنها در اجرای قطعههای آوازی سوپرانو بهره ببرند. در بعضی گروهها هم شاهد آن هستیم که به شیوهٔ هنرمندان گوتیک متال از خواننده همخوان مرد برای اجرای بک وکال استفاده میکند. گروههایی که از خواننده مرد استفاده میکنند ناخواسته وارد سبک سمفونیک پاور متال میشوند.'سمفونیک متال' ریشههای سبکی
سمفونیک راک
ملودیک پاور متال
پروگرسیو متالریشههای فرهنگی سازهای موسیقی محبوبیت عمومی بیشترین محبوبیت در اروپا و محبوبیت پایین در آمریکای شمالی مشتقها سمفونیک پاور متال، سمفونیک بلک متال
موسیقی سول (به انگلیسی: Soul music) یکی از سبکهای موسیقی است که خاستگاه آن کشور آمریکا است و ریشه در موسیقی کلیسایی و آر اند بی دارد.
وبگاه تالار مشاهیر راک اند رول موسیقی سول را برخاسته از تجربیات سیاهان مهاجر به آمریکا و نوعی دگردیسی موسیقی گاسپل و آراندبی با ریتمهای فانکی و اشعار سکولار دانسته است. ریتمهای گیرا که با دست زدن و حرکتهای موزون بدن روی آنها تاکید میشود از ویژگیهای مهم موسیقی سول هستند. از دیگر مشخصههای موسیقی سول وجود بخشهای سوال و جوابگونه مابین خوانندهٔ اصلی و گروه کُر است.
اغلب از ری چارلز به خاطر ساخت یک مجموعه ترانه که اولین آنها «I Got a Woman» (۱۹۵۴) بود، بهعنوان پدیدآورندهٔ موسیقی سول یاد میشود. چارلز خود به این واقعیت اذعان داشت که از لحاظ سبک آواز تحت تاثیر جسی ویتاکر خوانندهٔ گروه گاسپل Pilgrim Travelers بودهاست. از دیدگاهی دیگر ۱ دهه طول کشید تا سول، شکل یک سبک مستقل را پیدا کند و ترانههای اولیهٔ سالومون برک که در دههٔ ۱۹۶۰ برای آتلانتیک رکوردز ضبط کرد اولین آثار واقعی موسیقی سول هستند. ترانههای «Cry to Me»، «Just Out of Reach» و «Down in the Valley» از ساختههای دههٔ ۶۰ سالومون برک هستند که بهعنوان آثار کلاسیک سبک سول شناخته میشوند.
از دیگر هنرمندان مهم این سبک در دههٔ ۱۹۶۰ میتوان از اوتیس ردینگ[۱]، سَم کوک[۲]، ادی فلوید[۳]، هاوارد تیت[۴] و آرتا فرانکلین[۵] نام برد.سول ریشههای سبکی ریشههای فرهنگی سازهای موسیقی محبوبیت عمومی محبوبیت جهانی از دههٔ ۱۹۶۰ تا سالهای آغازین دههٔ ۱۹۸۰ میلادی مشتقها آر اند بی معاصر، دیسکو، فانک، کوایت استورم، بروکنبیت زیرسبکها بلو-آید سول، براون-آید سول، موتاون ساوند، سایکدلیک سول، اسموث سول سبکهای درهمآمیخته نئو سول، سول بلوز، سول جَز، ورلد سول، نو جَز حلقههای منطقهای بریتیش سول، شیکاگو سول، دیترویت سول، ممفیس سول، نیو اورلینز سول، نورثرن سول، فیلی سول، ساوثرن سول
سافت راک (به انگلیسی: Soft Rock) سبکی از موسیقی است که از تکنیکهای موسیقی راک استفاده میکند تا موسیقی ای ساخته شود که ملایم تر و آهسته تر است. این سبک اغلب با عناصری از تکنیکهای موسیقی فولک راک و خواننده-ترانه نویسهای موسیقی پاپ ترکیب شدهاست.
ترانههای سافت راک عموما به موضوعاتی نظیر عشق، زندگی روزمره و روابط انسانی آن گرایش دارند. این نوع از موسیقی گرایش به استفاده زیادی از گیتار آکوستیک، پیانو، سینث سایزر و گاهی اوغات ساکسیفون دارد. استفاده از گیتار الکتریک در این سبک بسیار کم و صدای آن در ترانهها، صدایی بسیار زیر است. این سبک از موسیقی در اواخر دهه ۶۰ میلادی شروع به تقسیم شدن از موسیقی هارد راک کرد.
ریشههای سبکی | راک, پاپ راک, ریتم و بلوز, فولک راک, راک اند رول, اسموث جاز |
---|---|
ریشههای فرهنگی | اواخر دهه ۶۰ میلادی |
سازهای موسیقی | گیتار آکوستیک و الکتریک, گیتار بیس, گیتار دوازده سیمه, درامز, پیانو, سینث سایزر |
محبوبیت عمومی | از دهه ۷۰ میلادی تا دهه ۸۰ میلادی |
راک اند رول (به انگلیسی: rock and roll) به معنی تکان دادن و غلتزدن، یک سبک موسیقی است که در دهه ۱۹۵۰ در جنوب آمریکا رایج شد و به سرعت در تمام آمریکا و بعد اروپا و جهان محبوبیت یافت.
بعدها این موسیقی باعث پدید آمدن گونههای دیگری مثل راک شد و اکنون نام راک اند رول بیشتر برای اشاره به همان صورت آغازین آن یعنی موسیقی دهه ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰ (تقریباً قبل از ظهور بیتلز) بهکار میرود.
از کسانی که این نوع موسیقی را بنا نهادند میتوان از الویس پریسلی، ملقب به سلطان راک اند رول، و بادی هالی نام برد.
خوانندهها
کسانی که از این سبک موسیقی استفاده میکنند عبارتاند از:
الویس پریسلی، سلطان راک اند رول
بادی هالی
بیل هالی
چاک بری
گروه بیتلها
رولینگ استونز
باب دیلان
جونی میشل
جیم موریسون
پل سیمون
نیل یانگ
التون جان
دیوید بووی
جان لنون
جانی کش