پلیسه با موتور اومد از کنارم رد بشه
از گرما کلاه کاسکتشو گذاشته بود رو کیلومتر موتور...
به من نیگا کرد با اشاره گفت: کمربند...
منم یه نگاه بهش کردم و با اشاره بهش گفتم: کلاه!
یارو نابود شد...