روی دلای آدما هرگز حسابی وا نکن
از در نشد از پنجره ، زوری خودت رو جا نکن
آدمکهای شهر ما بازیگرایی قابلن
وقتش بشه یواشکی رو قلب هم پا می زارن
تو قتلگاه آرزو عاشق کشی زرنگیه
شیطونک مغزای ما دلداده دو رنگیه
دلخوشی های الکی وعده های دروغکی
عشقاشونم خلاصه شد تو یک نگاه دزدکی
آدمکای شب زده قلبا رو ویرون می کنن
دل ستاره منو از زندگی خون می کنن
ستاره ها لحظه ها رو با تنهایی زنگ می کنن
به بخت هر ستاره ای آدمکا چنگ می زنن
عمری به عشق پر زدن ففس رو آسون می کنن
پشت مکوت پنجره چه بغضی بارون می کنن
مردم سرتاپا کلک رفیق جیب هم میشن
دروغه که تا آخرش همدل و هم قسم می شن
رو دنده حسادتا زندگی رو می گذرونن
عادت دارن به بد دلی نمی تونن خوب بمونن
قصه روزگار اینه به هیچ کسی وفا نکن
روی دلای آدما هرگز حسابی وا نکن....